شخصیت اصلی سریال بازی اسکویید، نسبت به دیگر شخصیتهای سریال، سوپر ایگوی فعالتری داشت. این موضوع از همان ابتدای سریال مشخص بود، مثل زمانی که بعد از اولین برخوردش با سبیوک، با اینکه دنبال او بودند، صبر کرد و او را بلند کرد و سپس به فرار کردن ادامه داد، یا زمانی که گربه گرسنهای دید و به او غذا داد. و کلی مثال دیگر.
ذات شخصیت جی هون، ذاتی نیکو و خیر بود، اما در رونشناسی چیزی به اسم خوش ذات بودن ازلی و بدون دلیل نداریم؛ در روانشناسی همه چیز باید دلیلی داشته باشد، حتی اعمالی که به ظاهر بی دلیل هستند، دلیلی برای خود دارند.
رایجترین دلیلی که میتواند کارهای خوب را توجیه کند، بحث اعتقادات و ایمان به بهشت و جهنم است. اما بیایید فرض کنیم که جی هون اعتقادی به این موضوع ندارد؛ در آن وضعیت، باید دنبال دلیل دیگری بگردیم که ویژگیهای خوب او و اینکه چرا انقدر به اطرافیانش اهمیت میدهد را پیدا کنیم.
بیایید با یک سوال شروع کنیم، جنس ویژگیهای خوب جی هون از چیست؟ یعنی چه نوع خوبی میکند؟ جنس خوبیهای جی هون از نوع اهمیت دادن به دیگران است؛ از دخترش گرفته تا یک گربه خیابانی و یک پیر مرد بیمار. او در واقع تشنه اهمیت دادن به دیگران است و اینگونه است که احساس ارزشمندی پیدا میکند.
او احتمالا در سنین پایین ازدواج کرده، زیرا شدیدا نیاز داشته که به یک نفر اهمیت دهد؛ اما به دلایلی نتوانسته اید درونی خودش را کنترل کند. با رفتار بد، همسر و دخترش را از خودش دور میکند. اما همچنان او به دختر خود اهمیت میدهد و نیاز شدیدی دارد تا او را دوست داشته باشد.
شاید علت اینکه در هنگام شروع بازی دوم اصرار به تشکیل تیم کرد، ارضا کردن این نیاز به اهمیت دادن به دیگران و قبول کردن مسئولیت آنها بود. اما این تنها یک آرمان است و یک نفر نمیتواند مسئولیت همه عزیزانش را گردن بگیرد؛ او از این موضوع آگاه نبود و در نهایت از همان جا ضربه خورد.
📽کانال نقد سینمای روانشناسی
@Analiyis_cinema_psy💽💽💽💽💽💽💽💽💽