یکی از عمیقترین شخصیتهای سریال که حرفهای بسیار زیادی برای گفتن دارد و کلی نکات فلسفی و روانشناسی درونش نهفته است، شخصیت چو سانگ است.
شخصیت چو سانگ، در ابتدا به عنوان یک فرد تحصیل کرده، موفق و اهل زندگی معرفی شد که مادرش شدیدا به او افتخار میکند. او بین اعضای خانواده و فامیل به عنوان هوش برتر شناخته میشود. چنین شخصی حتی اگر گاهی اوقات لازم باشد که آدم بدی باشد، نمیتواند، زیرا از این میترسد که خانوادهاش او را طرد کنند.
او به احتمال زیاد خانواده سخت گیری داشته و مجبور بوده به حرف آنها بدون قید و شرط عمل کند و نیازها و امیال درونیاش که گاهی لازم بود از راه درست بر آورده شوند، پس میزده و در نتیجه به مرور زمان، انرژی اید (لذت طلبی) مانند یک عقده در وجود او رشد کرده است.
او با فنون مختلف تمایلات اولیه خود را واپس زده و این کار برای او تبدیل به یک عادت شده، حتی وقتی که یک تمایل نیکو و خوب مثل عاشق شدن به او سر بزند، او بازهم آن را واپس میزند، زیرا این کاری است که در کودکی و نوجوانی مجبور به انجامش بوده.
با واپس رانی بیش از حد و طولانی مدت، اید شدیدا حساس و سرکش میشود و در یک لحظه برای آزاد شدن از قفس حیا شدیدا تلاش میکند. در نتیجه وضعیتی به وجود میآید که به آن تخلیه روانی شدید عاطفی یا به اصطلاح کاتارسیس میگویند.
📽کانال نقد سینمای روانشناسی
@Analiyis_cinema_psy💽💽💽💽💽💽💽💽💽