#چالش_امشب_انجمن_ادبی_آن...
#نقدوبررسی_آثارشاعران_حاضردرگروه مدیریت چالش : سرکارخانم
#عاتکه_صفالومنزه زمان ارسال و شروع چالش: جمعه ها ۲۲:۰۰ تا ۲۳:۳۰
🌹اثر دوم
👇گِل شد آن رود روان یکباره از بالایِ دست
رود می داند بلا از جایِ دیگر آمدست؟؟!
می خروشید و غریو و ناله ها سر میکشید
بی خبر از سدِ ویرانی که در بالا شکست
پیچ و تابش همچو مارِ زخمیِ مرداب بود
او نمیدانست زخمش از خودی بر تن نشست
سرکش و سر مست میچرخید همچون مادیان
داد افسار دلش را دست یک ظاهر پرست
شد اسیر و اذنِ قلبش را به آن بیگانه داد
آشنایش شد و از هر بند دیگر دل گسست
بیگمان بیگانه بندش را به دل محکم نکرد
با دو جرعه آب از یک رودِ دیگر گشت مست
عاقبت رفت و چه آسان بند را بر آب داد
آنکه روزی سدِ عشقش را به رویِ رود بست
ای مسافر،رهگذر می آید،اما میرود
دل به این مهمانیِ یک روزه هم باید نبست
#محمدحسین_محبی"مسافر"
جناب آقای ناصر مرادی:
باسلام خدمت دوستان
باغزلی بروزن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن روبروهستیم
بیت اول
ضمیرآن بدون مرجع هست
کدوم رود؟
صفت روان برای روددرحکم صفت بارزهست چون روددائماروانه وجاری وساری،پس حشومحسوب میشه
بیت دوم
واژه غریو،غریو چی؟
چه باری به دوش میکشه؟
...ناله ها(را)سرمیکشید،حذف رای مفعولی
مصرع دوم
سدویران شکسته شده قبلا پس صفت ویران نمیتونه صفت مناسبی باشه اینجا
بیت سوم
همچو،زبان روبه سمت کهنگی برده
بیت چهار
بیت سه وچهار فضای متفاوتی دارنداولی زخمی و...دومی سرمست و...
واژه ظاهرپرست ازکجا به یکباره پ بدون هیچ بسترسازی واردشعرشد
بیت پنج
کلیدقلب ملموس تره تااذن قلب
مصرع دوم حذف رای مفعولی داره
بیت شش
مصرع اول ضعف تالیف داره
محکم نزد؟
ارتباط بین دومصرع هم ضعیف
بیت هفت
بیت ساده بدون اتفاق خاصی
درکل مضمون واتفاق خاصی بعنوان کشف ندیدم
مشخصه که شاعرتجربه سرایش کمی مثل من داره اماباوزن وقافیه آشناست
پیشنهاد میکنم بیشتراشعارمعاصرروبخونن درکنارکتابهایی ازقبیل تاروپود،روزنه،عروض وقافیه چهارم دبیرستان
ارزوی موفقیت روزافزون برای شاعر
🌹جناب آقای محمد محمدی:
ممنون ازشاعرخوبمون که اثرشون روبرای نقد گذاشتن.
گِل شدآن رودروان یکباره ازبالایِ دست
رودمیداندبلاازجایِ دیگرآمدست؟؟!
میخروشیدوغریووناله ها سرمیکشید
بیخبرازسدِ ویرانی که دربالاشکست
مصرع اول این اثرضعف تالیف داره بنظرم
اون(ی)دربالای دست که برای پرکردن وزن اومد این ضعف رودرمعناایجادکردووزن وقافیه دست شاعررو بست و این کاملا مشهوده
وبیت دوم هم مصرع اول هم میخروشیدوغریویک معنی دارن وحشو یکی ازآنها...
پیچ وتابش همچو مارِزخمیِ مرداب بود
اونمیدانست زخمش ازخودی برتن نشست
سرکش وسرمست میچرخیدهمچون مادیان
دادافساردلش رادست یک ظاهرپرست
بیت سوم این اثرمصرع اولش
ترکیب مارزخمی مرداب بنظرم موفق نبودواینکه معنای کاملی هم بمانمیرسونه
ومصرع دومش هم میتونست تالیف بهتری داشته باشه مفهوم اینه که خودی بهش زخم زداماوزن بلندبودوبه ناچار ساختارروبهم زدن
وبیت چهارم مصرع اول تکرار بیت سوم مصراع اول هست ویک معنی روبمامیدن ویکیش کافیه به نظرم...
مصرع دومش خوب بودامادرادامه پوشش داده نشدظاهرپرستی اومدامادرادامه خوندیم
شداسیرواذنِ قلبش رابه آن بیگانه داد
آشنایش شدوازهربنددیگردل گسست
اول گفتن که ازخودی زخم خوردامابعدبیگانه وارداثرشد
ومصرع دومش هم که بازهم تالیف محکمی نداشت وازلحاظ معنایی خلل ایجادکرد
اون بندکه برای پرکردن وزن اومداین خلل روایجادکرد
بیت هفتم اثرخوب بود
پایان بندی هم بازتالیف محکمی نداشت
صحیحش اینه
دل به این مهمانی یکروزه نباید بست
بایدنبست یکم ضعف ایجادمیکنه...
وبنظررسیدکه این اثریه تمرین برای وزن بود...
درکل فکرمیکنم شعردراختیاروزن بوداما ابزاربایددراختیارشعرباشن...
جناب آقای محمدمهدی سلیمان:
درودبرشاعرعزیزودوستان جان
غزلی بروزن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن پیش روی ماست که مشکل وزن نداره وپیداست شاعرمسلط برعروض هست
چیزی که توی بیت مطلع منو درگیرکردبالای دست بودکه ظاهرابایدبالادست باشه که وزن مجبورکرده بالای دست گفته بشه
ازحسنهای کارعناصرشعرازیک جنس هستند
وازلحاظ معنایی روایت وهدف ودرس واندیشه پشت این شعرهست
بیت تصویر مارزخمی مرداب احساس میکنم مرداب وزن پرکنه چه فرقی داره مارمرداب یازنگی وقتی زخمی بشه هردوپیچ وتاب میخورند
بیت چهارم تشبیهاتی مثل مادیان وظاهرپرست حال وهوای متفاوت بیت چهارم تشبیهاتی مثل مادیان وظاهرپرست حال وهوای متفاوتی به روایت دادومسیرعوض شد
بیت پنجم کدام بیگانه مگرنه اینکه آب پشت سدضامن بقای رودبوده
بیت ششم مصرع دوم خوبه بخصوص ایهام رودولی مصرع اول م ایهام رودولی مصرع اول میتونه بهترباشه
بیت هفتم سدعشق کلی گویی کردن ولی اندیشه خوبه جای بهترشدن داره
بیت آخرمصرع دوم جداکردن دل ازنبست لطمه زده
پیشنهاد
🔚پس به این مهمانی یکروزه بایددل نبست
درکل دوست داشتم شعرراخسته نباشید.