#چالش_امشب_انجمن_ادبی_آن...
نـــــفرات برتر
#بداهه_طنز_مشترک با بیت مطلع
👇یاد باد آن که سر کوی تو ام منزل بود
#حافظداوربرنامه : سرکارخانم
#ریحانه_فرزی مدیریت چالش: سرکارخانم
#ریحانه_فرزی زمان شروع برنامه:
#سه_شنبه_ها ۲۱:۰۰ تا ۲۲:۳۰
——————————
بیت مطلع
👇یاد باد آن که سر کوی تو ام منزل بود
#حافظ——————————
یاد باد آنکه سر کوی توام منزل بود
یک شماره ز تو میخواستم و مشکل بود
چونکه ویلای شما بود شمال این شهر
خانه ی این من عاشق ولی از کاگل بود
دل دیوانه ی من محو نگاهت شده بود
آه و افسوس دلت منطقی و عاقل بود
پدرم گفت که احمق شده ایی دیوانه
گفتم آخر تو ندیدی چقدر خوشگل بود
#آذین_قانع ——————————
یاد باد آن که سر کوی تو ام منزل بود
حیف، از شانس زنم یک کمکی عاقل بود
در شب خواستگاری که نخوردم چایی
خبر افتاده ولی چاییشان با هل بود
#عمران_معماریان——————————
شب و روزم به هوای تو نشستم اینجا
آمدن سمت تو اما به خدا مشکل بود
دل به دریا زده ام تا که بیایم تا تو
باز هم کشتی احساس دلم در گل بود
#فرشته_صحرایی——————————
یاد باد آن که تو از کوچه ی مامی رفتی
لااقل کاش کمی هیکل تو خوشگل بود
#ولی_شریفی——————————
یاد باد آن که سر کوی تو ام منزل بود
هرکسی عاشق دیوانه ما شد چل بود
#سمیه_صالحی——————————
یاد باد آن که سر کوی تو ام منزل بود
کاشکی عشوه و ناز تو کمی قابل بود
می سپردی به دل باد بهاری مو را
روسری دست به دامان توی قاتل بود
پشت یک پنجره ی چوب قدیمی موری
بی خبر از خر بیچاره ی خود در گل بود
قاصدک پشت گلی بی سرو پا پنهان بود
به گمانم پسر پشت سرش قاتل بود
غلت می زد پشه ای روی زمین و می خواند
شعرهایش همه از دم به نظر کامل بود
وسط بیشه سگی پیر غزالی رادید
قصه اش قصه ی مجنون شدن عاقل بود
مرغ بی بال و پری با دم خود پز می داد
فکر طاووس به سر داشت ولی باطل بود
لک لکی در شب تاری شده مهمان ککی
بی خبر نیست که در چای و نباتش هل بود
قصه ی جنگل آشفته به پایان آمد
گفتن قصه ی حیرانی ما مشکل بود
#زهرا_رضازاده——————————
یاد باد آن که سر کوی تو ام منزل بود
از بدِ بخت نمایَش همه از کاگل بود
قصد کردم بزنم فال که اختر آمد
دختری سینگل و خوش تیپ و هم خوشگل بود
عقل می گفت ببین سوژه و ماشینش را
در خیابان خدا دختره هر شب ول بود
آش با جاش برایم همه شب می اورد
چه قَدَر دختر همسایه مان عاقل بود
اول صبح هلو بود لولو برمی گشت
مادرش مجری و باباش مدیر عامل بود
عاشق خامه ای و بره بریان بودم
عاشق پاچه و سیرابی و گاهی دل بود
در دلم بود که با دوست نباشم هرگز
از همان روز که گفتی، به خدا مشکل بود
«پدرم روضه رضوان به دوگندم نفروخت»
پدرم روضه رضوان زنش کامل بود
از من و دختره، شاهین قضا شاکی شد
زود جنبیدم و شاهین قضا غافل بود
محفل خواستِگاری شد و ما را بردند
روضه مهرش شد و یک روزه بله حاصل بود
به خدا از ته دل هم به تو می اندیشم
به خدا سوز و گداز تو در آن محفل بود
#ریحانه_فرزی ——————————
t.center/an_anjomansherinstagram.com/an_anjomansherWeb:
http://anjomanean.blog.ir🌹 از حضور سبزتان صمیمانه سپاسگزاریم
🌹26 شهریورماه 1398