#چالش_امشب_انجمن_ادبی_آن...
#نقدوبررسی_آثارشاعران_حاضردرگروه مدیریت چالش : جناب آقای
#محمد_محمدی زمان ارسال و شروع چالش: پنجشنبه ها ۲۲:۰۰ تا ۲۳:۳۰
〰〰〰〰〰〰〰〰〰🌼اثردوم
👇می آیی
و گل از بوی تو می پیچد
در حیاطی که از آن من نیست
می آیی
و نسیم از هوش می رود
در کوچه ای که محله من نیست
می آیی
و عطر رفتارت مست می کند
بازارهای شهری را
که دیار من نیست
حیران، به خیابان پا می گذارم
و راه کوچه و بازار و خانه ام را
از هوای تو می پرسم
هوایی که تو را
کوچه و بازار و خانه را
دوست داشتنی می کند.
#حمیدنظری_______جناب آقای رامین رخشا:
سلام به شاعر گرامی. امیدوارم جسارتم رو ببخشید.
پیچیدن گل در حیاط... گنگ و بی معناست بنظرم. یا در بهترین حالت، ایراد نحوی وارده به این بخش کار.
نسیم از هوش میرود_ بازار شهر مست میشود_ راه کوچه را از هوای تو میپرسم...
این عبارات، مصادیقی از شعر جدولی هستن انگار. اون هم در یک کاربرد نادرست از این قابلیت زبانی.
وقتی ما میخوایم تصویر بکری رو خلق کنیم، به پیش نیازهایی احتیاج داریم.
یکی از مهمترین پیشنیازها، ما به ازای خارجی برای یک مفهوم هست. یعنی وقتی میگیم "بازار مست شد"، بتونیم بین مستی و حالتی از "بازار" ارتباطی منطقی برقرار کنیم. وگرنه افشار کلام رو از دست دادیم.
اینجا، از نظر بنده به عنوان یک مخاطب عام، این نوشتهها، شاعر و مخاطب رو به هیچ هدفی نرسوندن.
نکتهی بعد، استفاده از "بی استفاده"هاست.
"کوچهای که محلهی من نیست"... فرضا شاعر قصد القاء بی نشانی و غربت خودش رو داشته، اما آیا از این غربت، در اثر بهرهای برده شده؟
اگه جواب منفی هست، پس دلیلی برای استفاده از این جمله هم نیست...
بازم عذر میخوام بابت جسارت
صرفا نظر شخصی یک مخاطبه
🙏🌹_________جناب آقای منوچهرابراهیمی:
اثر دوم:
این کار نتیجه گیری خوبی نداشت یعنی چیزی اواسط کار کم بود به عبارتی خانه و کوچه از آن من نیست پس من کجا هستم؟ اهل کدام دیارم؟ اینها بدون جوابه و انتظار مخاطب رو بر آورده نمی کنه.
رفتار معمولا عطر نداره و این هنجارگریزی بیشتر گنگه تا شاعرانه.
پایانبندی تقریبا خوبه
ممنون و موفق باشید.
🌹🙏_______سرکارخانم منیره ساداتی:
اثر دوم :
ما در شعر سپيد بايد از ساده گويي ها فاكتور بگيريم و شاعر بايد با ظرافت مفاهيم را در لفافه بيان كنه
در خط دوم شاعر مي خواسته بگه بوي معشوق مثل بوي گل ميپيچه و يا حتي گل در برابر عطر معشوق بويي نداره اما اين و نرسونده و مخاطب احساس مي كنه گل بايد دور چيزي پيچيده باشه
مثلا شاعر مي گفت
گل از عطرِ تو مست مي شود
در حياطي كه با من غريبه است
به نظرم دلنشين تر مي شد
هرچند اين جمله خودش هم جاي كار داره
و در كل به نظرم شاعر بايد روي شاعرانگي بيشتر كار كنه
تا شعر به خوبي به نقطه ي اوجش برسه.
〰〰〰〰〰〰〰〰〰telegram:
@an_anjomansherInsta: an_anjomansher
Veblag:
http://anjomanean.blog.ir🌼ازحضور سبزتان صمیمانه سپاسگزاریم
🌼