[ خبرگزاری عَمّار ]

#بخوانید
Channel
News and Media
Arabic
Logo of the Telegram channel [ خبرگزاری عَمّار ]
@ammarpressPromote
606
subscribers
23.3K
photos
7.15K
videos
2.82K
links
📜 #بخوانید | نهم دی ٩۶ در دانشگاه تهران چه گذشت؟

🔗 روایت دوم | روایت یکی از شاهدان عینی از حضور دانشجویان دانشگاه تهران برای جلوگیری از تشویش در فضای دانشگاه

💠 #آشوب_اشرافیت_به_نام_مستضعفین

⌚️ ۹ دی ۱۳۹۶ - دانشگاه تهران

🔻 امروز ساعت ۱۳:۳۰ خبر رسید جلوی سردر دانشگاه شلوغ شده. یک عده #چپ شرقی تجمع کرده بودند و شعارهای رادیکال میدادند. ما هم حاضر شدیم و در آستانه در ایستادیم.

🔻 بعد از مدتی خواستند وارد دانشگاه شوند. ما سعی کردیم مانع شویم. با خشونت وارد دانشگاه شدند. درگیر نشدیم.

🔻یگان ویژه از آن طرف به سمت سر در آمد. عقب کشیدیم. تا همه وارد دانشگاه شوند. آن جلو با یگان ویژه درگیر شدند. باتوم ها بالا میرفت. کمتر پایین می آمد. از آنطرف سنگ پرت میکردند. شعار میدادند. حالا داخل دانشگاه بودند و شعارهای رادیکال میدادند. ما هم برای اینکه نشان دهیم صدایشان #صدای_دانشگاه نیست روی صدای آن ها شعارهای خودمان را سر دادیم.

🔻 درگیریشان بالا گرفت. در فرصتی، عده ای از ما برای دور کردنشان از یگان ویژه از یک سمت سردر نزدیک شدند. یک سنگ به صورت علیرضا اصابت کرد. خون از صورتش می جوشید. او را به کلینیک ۱۶آذر رساندم. بخیه، پانسمان، رادیولوژی و... چند نفر دیگرمان هم #سنگ خوردند. از جمع آشوبگر هم تعدادی مصدوم شدند. خطر از بیخ گوش علیرضا گذشته بود؛ سنگ اگر چندسانت پایینتر خورده بود کور میشد.

🔻 برگشتم سمت سردر. یگان ویژه در را بسته بود و فاصله گرفته بود. ما در دو لاین ایستاده بودیم. آشوبگرها در یک لاین. بچه ها از در و سکوی دم در بالا رفته بودند و پرچم یاحسین، عکس رهبر و پرچم جمهوری اسلامی را بلند کرده بودند. شعار میدادیم. آنها هم شعار میدادند. میدانداری کردیم. تجمع ما دم در متراکمتر شد.

🔻 نزدیک اذان بود. اعلام کردیم #نماز مغرب و عشاء را همین جا می خوانیم. جمعیت آشوبگر پراکنده شدند. میگفتند میرویم درب دیگر. اعتنا نکردیم. اذان شد. نماز مغرب و عشاء را همان جا همراه برادران و خواهران مؤمن خواندیم. بعد از نماز #فریاد_تکبیر خیال همه را راحت کرد...

🖌 به قلم علی خسروی

🆔 @ammarpress
📜 #بخوانید | نهم دی ٩۶ در دانشگاه تهران چه گذشت؟

🔗 روایت اول | روایت یکی از شاهدان عینی از حضور دانشجویان دانشگاه تهران برای جلوگیری از تشویش در فضای دانشگاه

💠 #آشوب_اشرافیت_به_نام_مستضعفین

🔻ابتدا جمعیت کمی در حدود بیست تا سی نفر مقابل سر در دانشگاه جمع شدند و بیشتر شعار اقتصادی سر میدادند. کم کم به تعدادشان افزوده شد و شعارها، رنگ و بوی جدیدی گرفت. #جماعت_اشرافی و مرفهی که به بهانه حمایت از مستضعف و کارگر شروع کردند و به شعار های رادیکالی ضد نظام و اسلام رسیدند.

🔻 وقتی بیشتر دقت کردیم و آمار گرفتیم ، فهمیدیم لیدر این جریان که از نظر عده شاید از حدود صد نفر هم بیشتر نبودند، چپهای (#کمونیست) دانشگاه، بخصوص دانشکده علوم اجتماعی هستند.

🔻کم کم بچه های بسیجی دانشگاه جمع شدند و به سمت سر در حرکت کردند.

🔻چپ ها، بخش هایی از سر در را گرفته بودند و لیدر هایشان در سکوی سمت چپ سردر مشغول القای شعار و پرچم گردانی بودند. بچه های بسیج از سمت راست سردر وارد شدند و شروع به شعار دادن کردند. اتفاقا هر قدر که میگذشت بیشتر به جمعیت ما افزوده می شد؛ تا جایی رسید که آشوبگران چه از لحاظ تعداد و جمعیت و چه از لحاظ شعار و هیاهو در انزوا و انفعال کامل قرار گرفتند.

🔻کوچکترین حرکت و شعارشان با کف زدن ها و شعار دادن ها و "حیدر حیدر" های دانشجوهای بسیجی مختل میشد و به اتمام میرسید.

🔻اتفاقا بیرون از سردر هم بچه های بسیج شهری و مردم انقلابی ایستاده بودند و پا به پای بچه های ما شعار میدادند و پرچم میگرداندند.

🔻از شعارهای رادیکالی و فحشها و نشان دادن علامتهای رکیک توسط دختران و پسران آشوبگر اشرافی هم که بگذریم، از #توحشی که به عینه مشاهده کردم نمیتوان گذشت.

🔻تازه امروز فهمیدم که وقتی راویان فتنه 88 از وحشی گری فتنه گران و برعکس نمایش دادن آن روایت می کردند ، یعنی چه؟!

🔻در میان جمعیت ماژیک پرتاب شده ای را در چند سانتی متری صورتم حس کردم که اگر به چشمم اصابت کرده بود قطعا حال دیگری داشتم.

🔻چند دقیقه بعد، پاره سنگ های بزرگی را در هوا دیدم که به سمت بچه های ما پرتاب میکردند و نتیجه همین توحشها شکستن سر یکی از بچه ها و مصدومیت چند نفر دیگر بود.

🔻در همین حین، صداهایی از لیدرهای بچه های بسیج میان جمعیت میشنیدم که اگر هم سنگ پرتاب کردند مبادا شما این کار را بکنید.

🔻شعارها را ادامه دادیم. بچه ها جلوتر رفتند و سکوی سمت چپ را که دست اغتشاشگرها بود فتح کردند و خارجیها را پایین انداختند. دیگر جز بخش کوچکی از سر در همه را گرفته بودیم .

🔻از آن لحظه به بعد شعارهای انقلابی از بالای سکوها گفته میشد و در پایین، قاطعانه تکرار میشد.

🔻بچه ها مرگ بر ... هایی که با اسپری نوشته بودند را به مرگ بر فتنه گر تبدیل کردند و وقتی پرچم ایران اسلامی و خصوصا عکس رهبر انقلاب(روحی له الفداء) را برافراشتند، هیجان و کف و سوتها و #شعارهای_انقلابی جمعیت دیدن داشت.

🔻حاشیه جالبش هم لنگه کفشی بود که از سمت صاحبان #توهم_تمدن، به سمت بسیجی ها پرتاب شده بود و بچه های ما به نشانه تاسف، لنگه کفش را بلند کردند تا همه سطح فرهنگشان را نظاره کنند.

🔻همان حدود بود که شعار "آزادی اندیشه ، با لنگه کفش نمیشه" در دانشگاه طنین انداز شد.

🔻دقایقی همین طور ادامه پیدا کرد تا جماعت آشوبگر که از هر نظر در انزوا و انفعال بودند، اوضاع را وخیم ارزیابی کنند و در مدت زمان اندکی مثل آبی که از آبکش میچکد، بچکند و پا به فرار گذارند.

🔻حالا دیگر سردر تمام و کمال دست بچه های "سید علی" بود . نزدیک اذان مغرب بود؛ تصمیم گرفتیم #نماز مغرب و عشاء را به جماعت و در همان سردر دانشگاه اقامه کنیم. دیگر ادامه داستان بساط پر افتخار وضو و اقامه نماز جماعت اول وقت بود.

🔻شاید اقامه ی این نماز جماعت با معنویت که بعد از یک مجاهده و حال معنوی خوش اقامه شد، یکی از طلایی ترین صحنه های تاریخ جنبش دانشجویی باشد. باشد که در درگاه الهی هم مقبول افتد ان شاء الله.

🔻من یقین دارم که سرخط این جریان مرفه و معلوم الحال که به بهانه حمایت از کارگر و مستضعف آغاز و به ناکجا آباد ختم شد، توسط #منافقین اداره میشود. از کجایش بماند ... که تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل...

🖌 به قلم آروین فرشی نعیم

🆔 @ammarpress