زمانی محمد خاتمی، از "جامعه مدنی" و "دموکراسی" سخن میگفت؛ بخش بزرگی از جامعه، از این حرفهای خوب و سخنان زیبا استقبال کردند؛ بعد وقتی از او پرسیدند منظور شما از جامعه مدنی چیست، گفت منظور همان "مدینهالنبی" است! وقتی پرسیدند دموکراسی موردنظر شما چیست؟ گفت "مردمسالاری دینی"!
این آشفتگی فکری و تناقض بین حرف و عمل سنتی است که خاتمی نماد آن است و این روزها، در میان نیروهای اپوزوسیون هم مشهود است.
خاتمی یک شخص نیست، یک شیوه فکری است که متاسفانه در سیاست ایران جاریست!
او نمادی است از رهبران جریانات سیاسی که:
۱- حرفشان با عملشان نمیخواند
۲- دچار این توهم هستند که اکثریت مطلق جامعه را نمایندگی میکنند و نیازی به همراهی و همبستگی با دیگر نیروها و جریانات اجتماعی/سیاسی ندارند
۳- فرصتسوز هستند و جنبشهای تغییرخواهی را به بنبست میکشانند
۴- زمانی میفهمند اشتباه کردند که دیگر دیر شده است
اگر بخواهیم از رژیم اسلامی و سنت دیرپای انحصارطلبی و دیکتاتوری در ایران عبور کنیم، باید خاتمی عبرت باشد نه الگو!
توماج_صالحی#
زن_زندگى_آزادى#
@ammarmaleki