غزالی و رقصامیر مازیار
(شادی و رقص کودکان جهان بیش باد)
کتاب "سماع " در احیاءالعلوم غزالی و خلاصه پارسی آن به قلم خود غزالی در کیمیای سعادت از مهمترین و نغزترین متون عرفانی و فقهی درباب سماع و موسیقی است و در آن غزالی نظر خود را درباب رقص به معنای عرفیاش هم به صراحت بیانکردهاست:
" و رقص سبب تحریک شادی و نشاط است و هر شادی که مباح است تحریک آن رواست و اگر حرام بودی عایشه - رضیالله عنها- به حبشیان ننگریستی با پیامبر در حال پای کوفتن ایشان." * (ترجمه احیاء ،تصحیح خدیوجم ، ج ۲، ۶۵۷)
" و رقص مباح است ...و رسول فرا علی گفت :" تو از منی و من از تو" علی از شادی این رقص کرد و چندین بار پای بر زمین زد چنانکه عادت عرب باشد که در نشاط و شادی کنند و فرا جعفر گفت " تو به من مانی به خَلق و خُلق" وی نیز از شادی رقص کرد و زید بن حارثه را گفت " تو برادر و مولای مایی" از شادی رقص کرد."(کیمیای سعادت، تصحیح خدیوجم،ج ۱، ۴۹۶).
منع و تقبیح کاربرد واژههایی همچون " رقص" که چنین سابقهای در متون قدیم و حتی متون دینی ما دارد و ستیز با خود رقص چونان عملی مطلقا حرام و نامجاز ،خلاف حضور گسترده رقص در تاریخ و آداب ما و، به خصوص، در فرهنگهای محلی است که در آنها رقص تا به امروز جایگاهی کاملا طبیعی و موجه دارد و غفلت از این امر است که رقص در اساس هنر است و در بسیاری از فرهنگها از گذشته تا کنون شان آیینی و دینی داشته. این نوع مواجهه از سنخ همان افراطیگری هاست که کارش به تخریب آثار و اماکن تاریخی و عبادتگاههای مسلمانان و نامسلمانان کشیده و در واقع دشمنی با تاریخ و فرهنگ و زندگی است. ضررش هم در نهایت بیش از همه متوجه خود دین خواهد بود.
*این واقعه شیرین که غزالی مکرر به آن استناد میکند چنین است:
" عایشه روایت میکند که " روز عید زنگیان در مسجد بازی میکردند رسول مرا گفت : خواهی که بینی گفتم : خواهم.بر در بایستاد و دست فرا پیش داشت تا من زنخدان بر دست وی نهادم و چندان نظاره کردم که چند بار گفت که بس نباشد و من گفتم نه"(کیمیا،ج۱، ۴۷۵)
غزالی پنج رخصت از این واقعه استنباط میکند :بازی و لهو و رقص حرام نیست، "در مسجد میکردند"،پیامبر فرمان داد که بازی کنند "پس بدانچه حرام بود چون فرماید؟"،"آنکه ابتدا کرد عایشه را که خواهی که بینی" و "خود با عایشه بایستاد ساعتی دراز".
(این یادداشت را چهارسال پیش و در پی جنجالی درباره رقص منتشر کردم. اکنون ماجرای رقص و شادی دانشآموزان بابلی بهانه بازنشر آن شد.)
@amirmaziar1