از برج به میدان؛ یک دفاعیه با احتیاط از سلبریتی شدن دانشگاهیان
این مقاله به بررسی نقش، کنشگری و جایگاه دانشگاهیان در عرصه عمومی، بهویژه در بستر شبکههای اجتماعی، میپردازد. شبکههای اجتماعی، با وجود انتقاداتی که به آنها وارد است، در روزگار ما یکی از مهمترین جلوههای عرصهی عمومی به شمار میآیند. از یک سو، دیدگاهی وجود دارد که «سلبریتیشدن» دانشگاهیان را نوعی انحراف از معیارهای آکادمیک و کالایی و نمایشی شدن دانش قلمداد کرده و موفقیت در این فضا را منوط به همرسانی بیشتر و جلب توجه-نه پایبندی به حقیقت و ارزشهای علمی-میداند. از سوی دیگر، در ادبیات ارتباطات علم، میتوان استدلال کرد که در عصر سیطره شبکههای اجتماعی، حضور فعال دانشگاهیان در آنها برای جلوگیری از گسترش شبهعلم، خرافه، چرندیات، رویکردهای خردستیزانه و غیرعقلانی و ابتذال ضروری است.
با بهرهگیری از استعارهی «برج و میدان» و نیز ارجاع به نقدهای تاریخی دربارهی خطر سطحیشدن و ابتذال فرهنگ و دانش-نگرانیهایی که میتوان ریشههای آن را تا زمان سقراط ردیابی کرد-دراین مقاله استدلال میشود که هرچند این انتقادات جدیاند، اما به زمانهی ما محدود نیستند. از این رهگذر پیشنهاد میشود که دانشگاهیان علاقهمند به کنشگری اجتماعی، ضمن پرهیز از خوشبینی سادهاندیشانه نسبت به شبکههای اجتماعی و دیدگاههای آرمانشهرگرایانه به آنها که در اوایل سده میلادی حاضر رایج بود، با آگاهی انتقادی و نگاهی مسئولانه، از برجهای آکادمیک خود خارج شده و در این میدانهای عمومی حضور یابند. چنین حضوری، اگر هوشمندانه و همراه با حفظ معیارهای علمی باشد، میتواند در خدمت عمومیسازی دانش، ترویج تفکر علمی، در جهت خیر عمومی و ارتقای عقلانیت در جامعه قرار گیرد-بیآنکه تسلیم سادهسازی افراطی وسطحینگری شود.
امیرحسن موسوی