همه، حواسشان به مناظره بود و سوال و پاسخ و گوشه رینگ بردن رقبا.... اما ما در تحریریه آگاه، دلواپس کارگران معدنی بودیم که زیر آوار ماندهاند و پدری که نفس ندارد و دیگر در خانه را باز نمیکند که خستگیاش را به خانه بیاورد و بچههایش دورش بگردند و او از خستگی روح و جسم خوابش ببرد. پدری که دیگر نا ندرد. توان ندارد. حالا حداقل چهار خانواده معدن شازند، چشمشان به در خشک میشود و ناامید از آمدن پدری که دیگر جان ندارد و نمیآید.
امروز یکی از معدنیهای قدیمی در جواب سوالهایمان گفت میدانی چرا کارگران معدن ساعت مچی نمیبندند؟ چون اگر آوار روی سرشان خراب شد، آن زیر متوجه گذشت زمان نشوند....
در یکدهه گذشته چهارصد و سی معدنچی زیر آوار ماندهاند و راه نفسشان بسته شده است....
وقتی رسیدم خانه. نامزدها در آخر مناظره از برنانههای رفاه و کاهش تورم و .... حرف میزدند.
@amiresmaeli