الحمدلله وحده والصلاة والسلام علی من لا نبی بعده در درس گذشته ارکان اولین رکن اسلام را ذکر کردیم و به یاری الله متعال در درس امشب به شرح مختصری از معنای توحید و اقسام آن میپردازیم.
«توحید و اقسام آن »
توحید در لغت: در لغت به معنی یگانه کردن ، از فعل وحد و بر وزن تفعیل است ( وحد، یوحد، توحید) وقتی چیزی را جدا میکنیم توحیدا می گردد .
توحید در اصطلاح: إفراد الله تعالی في ذاته و ربوبيته و الوهيته و أسماء و صفاته و طاعته (حاكميته) يگانه دانستن الله متعال در ذات و ربوبیت و الوهیت و اسماء و صفات و طاعت(حاکمیتش) است.
۱) توحید در ذات: یگانه دانستن الله متعال در ذاتش و اعتقاد به یکتا و یگانه بودن الله متعال. (یکتا و یگانه و بی نیاز است)
مشرکان به رسول اللهﷺ گفتند: ای محمد نسب پروردگارت را برای ما بیان کن. همان بود که الله متعال این سوره را نازل فرمود. همچنین قتاده، ضحاک و مقاتل گفتهاند: گروهی از یهودیان نزد رسول اللهﷺ آمدند و گفتند: ای محمد پروردگارت را برای ما توصیف کن زیرا او وصف خود را در تورات نازل نموده است و ما میخواهیم بدانیم که پروردگارت از چه چیز و از کدامین جنس است؟! آیا از طلاست، یا از مس، یا از نقره؟! آیا میخورد و میآشامد؟! او دنیا را از چه کسی به ارث برده و آن را به چه کسی به ارث میگذارد؟! همان بود که الله متعال این سوره را نازل فرمود. ﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ١﴾ «بگو» ای محمد ﷺ به آنان «اوست الله یگانه» یعنی: اگر از بیان نسب الله متعال سؤال میکنید، بدانید که او الهی است یگانه؛ در ذات، صفات و افعال خود و او هیچ همتا، وزیر، شبیه و شریکی ندارد. ﴿ٱللَّهُ ٱلصَّمَدُ٢﴾ و اوست «الله صمد» صمد: کسی است که مردم در برآوردن نیازهای خود به او روی میآورند زیرا او بر برآوردن آنها قادر و تواناست. ابنعباس رضی الله عنهما میگوید: صمد، سرور و مولایی است که در سیادت و آقایی خود به کمال رسیده است، شریفی است که در شرف خود به کمال رسیده است، عظیمی است که در عظمت خود به کمال رسیده است، حلیمی است که در حلم و بردباری خود به کمال رسیده است، غنیی است که در غنای خود به کمال رسیده است، جباری است که در جبروت خود به کمال رسیده است، عالمی است که در علم خود به کمال رسیده است، حکیمی است که در حکمت خود به کمال رسیده است و او الله سبحانه و تعالی است. صمد صفتی است که بجز او برای احدی سزاوار نیست و هیچکس همتای او نمیباشد. زجاج میگوید: صمد، سرور و آقایی است که سیادت و آقایی به او انجامیده و بالاتر از او هیچ سرور وسالاری وجود ندارد . ﴿لَمۡ يَلِدۡ وَلَمۡ يُولَدۡ٣﴾ «کسی را نزاده و زاده نشده است» یعنی: نه از او فرزندی پدید آمده و نه او خود از کسی زاده شده است زیرا چیزی با او مجانست ندارد تا او از جنس خود همسری برگرفته باشد و ـ العیاذ بالله ـ از آن دو، فرزندی متولد شده باشد. همچنین توالد نشانه فناء است زیرا توالد و تناسل برای آن انجام میگیرد که جنس یک چیز بعد از فنای پدر و مادر خود باقی بماند در حالی که نسبت دادن عدم به سوی حق تعالی در گذشته و آینده مستحیل است لذا حق تعالی پدری ندارد تا به وی نسبت داده شود و فرزندانی نیز ندارد تا به او نسبت داده شوند. قتاده میگوید: مشرکان عرب گفتند: ملائکه دختران الله هستند . یهودیان گفتند: عزیر پسر الله است . و نصاری گفتند: مسیح پسر الله است. پس الله متعال همه آنان را تکذیب کرد و فرمود: ﴿لَمۡ يَلِدۡ وَلَمۡ يُولَدۡ٣﴾ [الإخلاص: 3] نه او کسی را زاده است و نه هم خودش از کسی زاده شده است. ﴿وَلَمۡ يَكُن لَّهُۥ كُفُوًا أَحَدُۢ٤﴾ «و هیچکس او را همتا نیست» یعنی: هیچکس با او هم طراز، مساوی، همانند و همتا نیست و هیچکس با او در چیزی مشارکت ندارد. بنابراین، در این سوره کریمه: قید (احد) عقیده ثنویت و دوگانه پرستی را ابطال میکند. (این توحید در ذات است. )
۲) توحید در ربوبیت: أفراد الله تعالی فی أفعاله (یکتا و یگانه دانستن الله متعال در افعالش ) یعنی اعتقاد و ایمان داشتن به اینکه الله متعال در کار هایش یکتا است، خالق است ، مدبر است ، در تمامی افعالش یکتا میباشد. یگانه ذاتی که مالک امور میباشد الله است. و در تدبیر امور نیازمند هیچ کسی نیست و این توحید در ربوبیت میباشد. الله متعال می فرماید : ﴿وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ يَكُن لَّهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَلَمْ يَكُن لَّهُ وَلِيٌّ مِّنَ الذُّلِّ ۖ وَكَبِّرْهُ تَكْبِيرًا﴾[ الا سراء : 111]