علیرضاکیانی

Channel
Logo of the Telegram channel علیرضاکیانی
@alirezakiyani62Promote
178
subscribers
غزل و حرفایی در فاصله ی دو نخ سیگار
بخوانید و غمصدایی کنید  در عزای مادرم ...برای آب‌ شدن من...برای من که بهتر ...نمیدانم در واقع 147روز است که ابدا هیچ نمیدانم
شاید ما از بخت انتظار زیادی داشتیم...
شاعر شعربالا جناب امید معتمدی از شهر دهدشت هست. من که خیلی دوستش داشتم. دم شاعرش گرم 🖕☹️
شعرخوب 🖕🖕🖕
دلش می خواست عاصی باشد و بی سرزمین باشد
پرنده باشد اما لانه ا ش بر روی مین باشد


نصیبش شد خیابانها ، اگرچه خانه  بهتر بود
پدر میگفت آدم باش حیوان ...حیف او کَر  بود


خیابان چند شعر  بی  فروغ از  یأس و جان سختی ست
خیابان   ازدحامی   منفجر از فرط  بد بختی  ست


چه آمد برسرت ؟؟سی ساله ای و پشت خم داری
  چه آمد بر سرت؟؟ بر شانه هایت کوه غم  داری 


زمستان  برف شادی بر سر آواره ها  می ریخت
یکی مرد  و  یکی با  شوق خود را از  درخت آویخت



برای  رفتگرها دیدن این صحنه ها  عادی ست
  هزاران غربتی دور و بر میدان  آزادی ست


برای  هفت پشت مادرت  اندوه تو کافی ست
که از ده سالگی لبخند شادی  بر لبانت نیست


کجا از تو نشانی مانده جز متن خیابانها؟؟
چه شد فرجام شاعر غیر گورستان و زندانها؟؟



سفر کردی و گفتی آسمان آبی ترش بهتر
به فکر عشق بودی ،عشق تو در بستری دیگر


لحافت آسمان شد ،کفش هایت بالشت باشد
رها از حرف مردم،  ساده ماندن ، چالشت باشد


پس از تو شعرهای دفترت توزیع خواهد شد
بدست رفتگرها پیکرت تشییع خواهد شد


پس از تو  مادرم اندوه هایش تازه خواهد شد
و نامت   در مجازآبادپرآوازه خواهد شد



خداحافظ، ااگرچه اکثر اوقات بد بودی
ولی دیوانه جان  ،  دیوانگی ها را بلد بودی



خداحافظ تمام کافه ها  و شاعران غرق در ماتم
جهان بی شعر تقدیم شما ، ای منکران غم

زنی هر پنجشنبه  دور قبرم لاله  میکارد
همان گم کرده ای که تا همیشه دوستم دارد



علیرضاکیانی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
برای تمام روزهای غربت
برای تمام غربت نشینان
بهترین فیلم سینمای ایران بعد از انقلاب؟؟ شاید

بهترین فیلم ایرانی که دیدم؟!
به احتمال زیاد
به کیا توصیه ش میکنم؟؟
تمام آدمها
خصوصا عاشقان سینما،
و خصوصا عاشقان فیلمهای ماندگار تاریخ سینما
بعد از مدتها امروز در جلسه ای این شعر را خواندم... اذیت کننده هستند برخی مرورها...👆👆👆
Audio
شعر و دكلمه:عليرضا كيانى
پيانو:ائلچين حسن زاده
@alirezakiyani62
Forwarded from علیرضاکیانی
ﺻﺒﺢ ﮐﻢ ﮐﻢ ﻣﯽ ﺭﺳﺪ ﺍﺯ ﮐﻮﭼﻪ ﺍﺕ ﺭﻓﺘﻢ ﮐﻪ ﺑﺎﺯ
ﺭﻓﺘﮕﺮ ﺟﺎﺭﻭ ﮐﻨﺪ ﺟﺎ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﯼ ﯾﮏ ﻣﺮﺩ ﺭﺍ
ﺑﺮ ﺯﻣﯿﻦ ﺟﺎﺭﻭ ﮐﺸﺎﻥ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ
ﻓﺤﺶ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻧﻤﯽ ﺷﺪ ﺩﺭ ﻏﺰﻝ ﺁﻭﺭﺩ ﺭﺍ

ﻣﺎ ﺩﻭ ﺑﺮﮒ ﺍﺯ ﺷﺎﺧﻪ ﺍﯼ ﺩﺭﮔﯿﺮ ﻭ ﺩﺍﺭ ﺁﺫﺭﯾﻢ
ﺯﺭﺩﯼ ﺍﻡ ﺍﺯ ﺍﺿﻄﺮﺍﺏ ﻭ ﺳﺮﺧﯽ ﺍﺕ ﺍﺯ ﺷﺮﻡ ﻧﯿﺴﺖ
ﺑﻌﺪﺍﺯ ﻋﻤﺮﯼ ﻫﻤﻨﺸﯿﻨﯽ ﺗﺎ ﭼﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺣﮑﻢ ﺑﺎﺩ
ﺑﺮﮔﺰﯾﺪﻥ ﺷﺎﺧﻪ ﺭﺍ ؟؟ ﯾﺎ ﮐﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﺳﺮﺩ ﺭﺍ؟؟


ﻏﺎﻟﺒﺎ ﭘﺎﯾﯿﺰﻫﺎ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺷﺎﻋﺮ ﺑﻮﺩﻥ ﺍﺳﺖ
ﺩﺭ ﭼﻨﯿﻦ ﻓﺼﻠﯽ ﺯﻧﯽ ﺷﻌﺮ ﻣﺮﺍ ﺗﻨﻬﺎ ﮔﺬﺍﺷﺖ
ﺩﺭ ﭼﻨﯿﻦ ﻓﺼﻠﯽ ﺑﺮ ﺍﻧﺪﺍﻡ ﺯﻧﯽ ﺑﺎﺭﯾﺪ ﺑﺮﻑ
ﺷﺪ ﻋﺮﻭﺳﯽ، ﺗﺎ ﺭﻭﺩ ﺁﻥ ﺭﺍﻩ ﺑﯽ ﺑﺮﮔﺮﺩ ﺭﺍ


ﺁﻧﮑﻪ ﺩﺭﯾﺎ ﻣﯿﺮﻭﺩ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﺳﺎﺣﻞ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ
ﻗﺼﻪ ﻫﺎ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ ﺍﺯ ﺻﯿﺪ ﻧﻬﻨﮕﯽ ﮐﻪ ﻧﺒﻮﺩ
ﻓﺎﺭﻍ ﺍﺯ ﻓﺮﺟﺎﻣﺸﺎﻥ ﺩﺭﯾﺎ ﺑﻪ ﮐﺎﻡ ﺧﻮﺩ ﮐﺸﯿﺪ
ﺍﺯ ﻣﯿﺎﻥ ﺍﻫﻞ ﺳﺎﺣﻞ ﻫﺮﮐﻪ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﺮﺩ ﺭﺍ


# # #
ﻣﯿﺮﺳﻢ ﺧﺎﻧﻪ ﭘﺪﺭ ﺍﺧﺒﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﻠﻌﯿﺪﻩ ﺍﺳﺖ
ﺳﺎﺣﻠﯽ ﺁﻧﺴﻮﯼ ﺩﻧﯿﺎ .. ﻻﺷﻪ ﯼ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﻧﻬﻨﮓ
ﻣﯽ ﻧﺸﯿﻨﺪ ﭘﺸﺖ ﺩﺭ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺍﯼ ﺳﺎﺣﻞ ﻧﺸﯿﻦ
ﻣﯿﮕﺬﺍﺭﻡ ﭘﺸﺖ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺷﺎﻋﺮ ﺷﺒﮕﺮﺩ ﺭﺍ


علیرضا کیانی
دوتا داستان از من بشنوید با صدای مهدی سمساری عزیز
بعد از هزار سال دوباره سلام
Audio
داستان : حسین آقا
نویسنده : علیرضا کیانی
گوینده : #مهدی_سمساری
صدابردار: مهرداد آردی
ضبط شده در استودیو افرافیلم
@bas_bariton
@bas_bariton
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
یک داستان واقعی کوتاه به قلم علیرضا کیانی
گوینده : مهدی سمساری
صدابردار : مهرداد آردی
تدوین : تورج مختاری
ضبط شده در استودیو افرافیلم
@bas_bariton
چقدر منتظر بودم ... چقدر خوب ...آدم خیلی دیر می فهمد که هیچ چیز جز عشق ارزشش رو نداره که عمرت رو به پاش صرف کنی ...نه دانایی ، نه ثروت ، نه لذت ، نه قدرت و نه هیچ چیز دیگر ...تمامی اینها به رخوت و تکرار دچار میشوند اما عشق و دوست داشتن قصه ای ست نامکرر و همیشه بکر ...اعتراف میکنم که به دنبال خیلی چیزها رفتم ...به دنبال جاودانگی به دنبال شهرت و اسطوره گی به دنبال دانایی و هنر... اما اما اما در نهایت دانستم که عشق ابتدا و انتهای زندگی ست ...دانستم که دوست داشتن آن کلمه ی نخستین بود ...دانستم ...اگر چه دیر ...اگر چه بازنده وار ...اگرچه در آستانه ی پیری ...و تو در خیال ...تو در هرجایی که هستی سبب ساز من شدی...دیگر از بی کسی نمی ترسم ...دیگر نگران هیچ چیزی نیستم ...عشق چیز دیگری ست ...
دکلمه ی غزلی بسیار زیبا از دوست و همشهری عزیزم جاوید سفی عزیز

بشدت توصیه میکنم شنیدن این غزل رو 👆👆👆
Telegram Center
Telegram Center
Channel