در خبرهای ننوشته خواندم باز هم آدمی خودکشی کرد
جملهٔ سادهای پشت جبر جملهٔ مبهمی خودکشی کرد
در خبرهای ننوشته خواندم باز یاغیتباری فرو ریخت
«عاشقت هستمی» زیر گل رفت پاسخ «من همی» خودکشی کرد
در خبرهایِ ننویس دیگر، بعد هر شببهخیر کذایی
شادی بیکرانی بهناگاه با حلول غمی خودکشی کرد
در خبرها شنیدم که یک زن از حیا باز غرق عرق شد
بر گل صورت مثل ماهش ناگهان شبنمی خودکشی کرد
پشت هر لطف دارید و ممنون پرپرت هستمی جانبهسر شد
پشت هر زنده باشید و شب خوش
دوستت دارمی خودکشی کرد
آه گویا خبرها درست است ظاهراً بعد «خیلی عزیزید»
«دوستت دارم» ناامیدی بر لب مریمی خودکشی کرد
علیاکبر یاغیتبار فیروزجائی
@aliakbaryaghitabar@revaghbookstore