شعر ، ادبیات و زندگی

#دختران_انقلاب
Канал
Искусство и дизайн
Книги
Музыка
Юмор и развлечения
Персидский
Логотип телеграм канала شعر ، ادبیات و زندگی
@alahiaryparviz38Продвигать
267
подписчиков
7,65 тыс.
фото
4,62 тыс.
видео
17,2 тыс.
ссылок
کانال شعر ، ادبیات و زندگی
آتنا و گلرخ #دختران_انقلاب
ویدا موحد،نرگس حسینی،سومین و چهارمین ...
بی شمار زنان خیابان انقلاب امتداد ندا آقا سلطان،ترانه موسوی و آتنا ها و گلرخ های 88 و آنها نیز امتداد 8 مارس 57 با شعار نه روسری نه توسری، نه شرقی نه غربی ، حقوق زن جهانیست می باشند. حقی که زنان از خیابانها و بلندی های شهر فریاد زدند تا اوین ها و قرچک هایی که سیاهی شبش ریحان چید که به خیال خامش صبح نشنود مشتهای آهنین آتناها و گلرخ ها و دختران انقلاب را که به دیوارش می کوبند و می گویند نمی پذیریم این ظلم و تباهی و اجبار و بی اختیاری را!
با تمام شور و شعف این روزهای نه گفتن به چند دهه بی حقوقی چند دهه خرد کردن کرامت و حرمت انسانی زنان، با تمام شجاعت و جسارت ستودنی دختران انقلاب که می ایستند و می گویند به کمتر از برابری و آزادی رضایت نمی دهیم حال این روزهای شهر تب آلود است وقتی دو تن از دختران انقلاب برای این ایستادن و جنگیدن و نپذیرفتن با ورق جانشان بازی می کنند ، آتنا دائمی و گلرخ ایرایی که از روز شنبه 23 بهمن ماه در اعتراض به ضرب و شتم و تبعید غیرقانونیشان از زندان اوین به زندان قرچک دست به اعتصاب غذا زدند و هم اکنون در یازدهمین روز اعتصاب غذا و چهارمین روز اعتصاب خشک هستند.

حال این روزهای شهر تب آلود است
وقتی جواب قوه ی قضائیه به قلب فشرده شده از درد و نگرانی مادر و پدر آتنا از وخامت حال دخترشان بی تفاوتی و از اتاق بیرون انداختنشان است!

حال این روزهای شهر تب آلود است وقتی ردپای اشک خواهران آتنا را می توان هر شب در مسیر زندان قرچک دید که میروند به دلبندشان، آتنایشان بگویند خواهر طاقت بیار پایان شب سیه،سپید است!
اتنا دایمی که به دلیل فعالیت در زمینه دفاع از حقوق کودکان و زنان و مخالفت با اعدام به ۷ سال زندان محکوم شد و گلرخ ایرایی نیز به جرم نوشتن کتاب چاپ نشده ای و دستنوشته هایی در باره سنگسار به شش سال زندان محکوم شد.
در طی چند سال گدشته با پرونده سازی برای خواهران اتنا و همچنین با پرونده سازی های متمادی در زندان تلاش کرده اند اراده این زنان مصمم را در دفاع از انسانیت در هم شکنند و اینک با تبعید زنان استوار قدم به زندان قرچک ورامین که محل نگهداری جرایم غیر سیاسی می باشد می خواهند سرو قامتشان را خم کنند که آتنا و گلرخ با مایه گذاشتن از جانشان دست به اعتراض زده اند و مسؤلیت جان آنها مستقیما با حاکمانی است که در تمام شرایط ضدیت نظام یافته خود را بر علیه زنان در تمام قوانین و احکام نشان داده اند .
اتنا دایمی و گلرخ ایرایی به جرم دفاع ازحقوق کودکان و مبارزه علیه تبعیض جنسیتی در زندان هستند .
جای آتنا و گلرخ در زندان نیست و نمیتوانید با لگد مال کردن حقوق انسانی زندانیان سیاسی اراده آهنین انها را در هم بشکنید.
همانطور که جنبش زنان در راه کسب هویت انسانی خود سر باز ایستادن ندارد!
ندای زنان ایران
24 بهمن 96
@alahiaryparviz38
[ Photo ]
از صادقیه تا شهید باقری بدون حجاب ایستاد
هیچ اتفاقی هم نیافتاد، مملکت بهم نریخت، تجاوزی هم صورت نگرفت... و زندگی ادامه یافت...
#دختران_خیابان_انقلاب
#دختران_انقلاب
@alahiaryparviz38
‍ (https://attach.fahares.com/I+F8/+98hYBJ2aEtDUXTJQ==)

🔴📣🔴بیانیه ندای زنان ایران در باره اعتراضات #دختران_انقلاب

در اوایل دی ماه گذشته زن جوانی به نام #ویدا_موحد که به #دختر_خیابان_انقلاب معروف شد فصل جدیدی از اعتراضات زنان را در ایران آغاز کرد. وی در خیابان انقلاب به بلندایی ایستاد تا ولوله رهگذران را زیر پا گذارد، حجاب را از سر گرفته و به چوبی می‌بندد و با صلابتی خیره کننده در هوا به اهتزاز در می‌آورد و در این حرکت نمادین تصویری از سالها فشار بر زنان را به رخ میکشد.

حجابی که در هوا چرخ داده می شود، سالها ستم بر زنان در قوانین و عرف و فرهنگ را به زیرخود پنهان کرده بود و انسان بودن زنان را به زیر کشیده و مجال اختیار را از آنان ربوده بود، و اینک تمام دردها و رنج های زنان است که برسرچوبی به دست #دختر_انقلاب، بر بلندای شهر به باد گرفته شد و او حجاب را نه تنها از سرش که از پیکره ی تمام مصائب زنان در مناسباتی به غایت ضد زن بر میداشت.
مناسباتی که زن را در تفکیک جنسیتی در نداشتن حق ورود به استادیوم ها در نداشتن حق سفر درنداشتن حق حضانت فرزندش و هزاران حقوق انسانی دیگر تحقیر کرده بود.
زنانی که در زیر پاهای سهمگین خشونت و ضدیت با زنان برای بودن ، زیستن و نفس کشیدن جنگیده اند و دختر خیابان انقلاب آنچنان غرور آفرین و با نگاه خیره کننده اش به افق پیش رویش نوید دنیایی را می داد که خبری از تبعیض علیه زنان در آن نمی باشد. اعتراض دختر خیابان انقلاب فریاد برای تثبیت هویت انسانی زنان بود
دختر خیابان انقلاب دستگیر شد و بعد از مدتی بیخبری تحت فشار افکار عمومی آزاد شد و این بار دختری دیگر پای در جای ویدا می ایستد و ادامه دار بودن اعتراض را به ثبت میرساند و در کمتر از چند روز دهها تصویر از دختران انقلاب خیابانهای شهر تهران را تسخیر میکند و به سرعت به شهر های دیگر تکثیر می شود و این نشان از موجی بی گسست از اعتراضی دارد که دیگر مجالی برای تحمل نمی‌بیند و عزم جزم دارد تا به چندین دهه نا دیده گرفتن نیمی از مردمان این سرزمین پایان دهد و به دنبال آن شاهد حمایت مردان جامعه تحت عنوان #پسران_انقلاب شدیم
هرچند در اخبار انتشار یافته خبر از دستگیری تعدادی از دختران انقلاب داده شده است
اما بی گماان این موج سر باز ایستادن ندارد همچنان که زنان در چندین دهه گذشته ثابت کرده اند تهدید وشلاق زندان قادر نبوده اراده جمعی زنان را برای کسب حقوق انسانی و برابر در هم بشکند و این حقیقتی است که زنان از ابتدای تحمیل قوانین ضد زن تا به امروز بر آن پای فشرده اند و امروز با عروج دختران انقلاب و به اهتزاز در آوردن چوبه ی حجاب در باد،سالها تبعیض و نابرابری را به پایان خواهند رساند.
۱۴بهمن۹۶
ندای زنان ایران
@alahiaryparviz38


همه‌ چیز ظاهر شاعرانه‌ای دارد.
جایی در خیابان انقلاب هست که از یک
طرفش «ابوریحان بیرونی» رو به پایین،
و از طرف مقابل آن «وصال شیرازی» رو به بالا می‌رود.
عاشقانِ وصف «ایرانی-اسلامی» ابوریحان را متعلق به عصر طلایی این تمدن، و وصال را از شاعران دورۀ فترت غم‌انگیزِ آن (!) می‌دانند.
به قول همان‌ها، تاریخ این تمدن،
در فاصلۀ میان آن دو، بارها زیر و زبر می‌شود و درمجموع یک‌جور
«سیر نزولی» طی می‌کند.
آن‌ها معمولاً به چیزی که در تمام این قرن‌ها، به قوت خود باقی می‌ماند،
اشاره‌ای نمی‌کنند :‌
تاریخی را که «مردان» می‌سازند،
مردان می‌نویسند تا مردانی دیگر از آن پند گیرند.
«زنان» زنانِ آن‌ها بوده‌اند،
«پردگیان» و «سرپوشیدگان»ی که فضیلتشان در غیاب و مستوری نهفته بود.
یک «ناقص در عقل و دین» که مردها ناگزیر بودند برای خانه‌شان تأمین و نگهداری کنند و در برهه‌های حساس حیات اجتماعی، دست و پاشان را برای پیشروی می‌بست.
این آن چیزی است که به لحاظ زمانی بین این دو نشانۀ حک‌شده بر دو طرف خیابان می‌گذرد.
به لحاظ مکانی میان این دو، «انقلاب» مدت‌هاست که جز در ازدحام ماشین‌ها و آدم‌ها پیدا نیست.
تا روز هفتم دی، بروز نشانه‌ای دیگر منجر به غلبۀ مکان بر بار سنگین زمان شود.

اتفاق می‌افتد : دختری بی‌اعتنا به سی و یک سال زیستن در قانون، سنت و عرفی بازدارنده، از جعبه‌برق می‌رود بالا و این نخستین فراروی اوست.
روسری را درمی‌آورد
دومین فراروی- و آن را سر چوب می‌‌بندد تا در فرارویِ سوم، هم خودش از آن خلاص، و هم روسری از دلالت معهودش، تهی شده باشد.
به این ترتیب، ابزارِ انقیاد، در عملی خلاق و نقیضه‌گون به پرچم مبارزه تبدیل می‌شود.
پرواضح است که حجاب اجباری صرفاً به این دلیل وضع نشده است که با دیدن موی زنان، یک هیولای جنسی در مردان بیدار خواهد شد !
به‌واقع آن نوعی «لباس‌فرم» برای زنان است تا پیوند آنان را با هویت تاریخیِ استبدادزده‌شان برقرار دارد.
تا در هر ثانیه به شخص یادآوری کند که هنوز یکی از «پردگیان» است؛
نه ویدا موحد، نه نرگس حسینی و نه هیچ اسم و فامیل مستقل و منحصربفرد دیگری؛
او هنوز آن چیزی است که از او می‌خواهند باشد.
در پدیده‌های اجتماعی نمی‌توان به روابط علت-معلولی قائل بود، اما می‌توان آن‌ها را در قابی مشترک توصیف کرد:
با فاصلۀ اندکی از فراروی‌های ویدا موحد، هزاران نفر در سراسر ایران از آنچه قرار بود باشند، پا بیرون گذاشتند.
سال‌ها صدای مهیب رسانه‌های جریان اصلی –اعم از داخلی و خارجی- از بازنمایی آنان به هیئت خود (مردم) ممانعت می‌کرد؛ اگر نمی‌توانست آن‌ها را زیر ابای شکلاتیِ نخ‌نما جا بدهد،
با تلاشی مذبوحانه به سراغ کاریکاتورهای پرو-امپریالیست می‌رفت
تا مردم را به این‌همانی با آنان وادارد.
اما حالا، دی ماهِ 96،
«دختر خیابان انقلاب» معناهای متعددی می‌یابد:
دختری که در خیابان پا سفت می‌کند. دختری که خیابان انقلاب را فارغ از ارتجاع در طرفین آن دوباره انقلاب می‌کند.
سوژۀ سابقاً منقاد، از پذیرفتن هر وصف و تعین سر باز می‎‌زند تا سوژۀ آزادی باشد که در فراروی و در شکستنِ حصارها به بروز می‌رسد :
همان سوژۀ انقلابی.
هم او که بی‌شمار است.
هم او که از هرگوشه برای شکستن حصارهای نان، کار و آزادی سربرمی‌آورد تا با نخستین دختر خیابان انقلاب در قابی مشترک قرار گیرد.
دیگر او آن‌هاست و آن‌ها او هستند.
نشان به آن نشان که با فاصلۀ اندکی از سرکوب اعتراضات سراسری، ویدا موحد، در مبارزۀ اجراگرانۀ (پرفورماتیوِ) زنان و مردانِ همراهشان، با یک پیام صریح،
به خیابان‌ برمی‌گردد :
«زمان به عقب برنخواهد گشت
و خیابان انقلاب دیگر پس داده نخواهد شد.»
پیامی که حتی عوامل ستم و ارتجاع هم می‌شنوند و در پاسخ، از «حافظان امنیت و ثبات» به قالبِ {نه‌چندان} قدیمیِ «سرکوبگر» باز می‌گردند.
این میان تنها گروهی که از آغاز تحولات، پا را از آنچه همیشه بوده، فراتر نگذاشته است، همین «نقش‌اول»‌های رسانه‌های مذکورند.
آن‌ها که حریص نامیدن سوژه‌های تعین‌گریز، به نام‌های مبتذلِ آشنا هستند. درست مانند کسی که کابوس غریبی دیده است؛ آن را به آب می‌سپارد، سعی می‌کند به «چیزهای خوب» فکر کند،
بزند به شوخی و خنده و... خلاصه هرکاری بجز دوباره دیدن کابوس، حتی به تصور! آن‌ها از آن طبقۀ حاکم‌اند و نبود سلسله‌مراتبِ موجود، کابوس آن‌هاست.
طبیعتاً هرکار می‌کنند تا این سوژه به نام خود نامیده نشود :
#دخترانِ_انقلاب.


#سوزان_کریمی

@alahiaryparviz38
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این بار دسته جمعی حجاب برمیداریم #دختران_انقلاب
#متحد_شویم

با سرکوب و زندان ما کم نمشیم ـبیشتر میشیم

میخواستند ما را دفن کنند نمی دانستند که ما بذر بودیم
@alahiaryparviz38
خیزش #دختران_انقلاب در مبارزه با #حجاب_اجباری

کارتون: مانا نیستانی
@alahiaryparviz38