« لحظه های ناب »

Channel
Logo of the Telegram channel « لحظه های ناب »
@akbar_samiPromote
293
subscribers
دلتنگی الفبا ندارد
@akbar_sami

بی‌زارم از گندم
سیبی که
زمین‌گیرمان کرد
گم و گور فاتحه‌ای
که هیچکس برایمان نخواند
بی‌زارم از آدم
حوایی که به هوایی
باعث حیرانی خود شد
دفعه بعد
پرنده
به دنیا خواهم آمد


👤 #اکبر_سامی


@mardebarani
https://t.center/akbar_sami
@akbar_sami


هنوز چراغ‌های حادثه سبزند
هنوز در راه است خستگی
که خستگی
آغاز بودن
که بودن بی‌بدن
جز سرگرانی نیست
مانده‌‌ام شعر کجای راه
آدمی را جا می‌گذارد
واژه کجای راه آدمی را گم می‌کند
مثل ابلهی مست
یک گوشه تلوتلو بخورد زمین
و هرچه برود آدمی
انگار نبوده ، نرفته زمان
یک گوشه‌ بنشیند
شعر جهان را بگیرد در دست
من بخندم به او پاتیل و مست
و ککم نگزد که خسته‌ام
سر کوچه‌ی هنوز
به ریش مرگ بخندد جهان
بچه‌ها کوچه‌ها را
با صدای پایشان قرق کنند
تا آنجا که
رد دستهایشان
از گوشی‌ها محو شود
گوش کن
این همه اتفاق
از روی اتفاق
اتفاق نمی‌افتد .


👤 #اکبر_سامی


@mardebarani
https://t.center/akbar_sami
تاریخ یا جغرافیا فرقی ندارد
وقتی جهانی در نگاهت نقش دارد

تو ابتدای هرچه هستی هرچه مستی
من انتهای آنچه قلبت دوست دارد

👤 #اکبر_سامی

@akbar_sami
@akbar_sami


مثل گهواره‌ای می‌رقصد
خیال تو در خاطر هنوز
آرام می‌کند
چشمهای خسته‌ مرا
شعری
لابلای لای لای هر دهان
واژه‌ای
میان هر نهان و بیان
قصه‌ای
برای کلاغهای پرگوی جهان
دستهایت را کمی
به مهمانی شانه‌هایم بفرست
چشمهایت را کمی
به مهمانی دلتنگی‌ام
قول می‌دهم
در بیداری
سراغت را فقط
از بادها بگیرم .


👤 #اکبر_سامی


@mardebarani
https://t.center/akbar_sami
خسته از مندرس تن
آرامم به بودنت
لابلای روز نام تو را می‌پیچم
بی‌سوادم اما
خواندن تو را
میان کلمات بیهوده روزنامه‌ها بلدم
در هر کوچه ، در هر شهر
یک نام برایم کافیست
تا به مقصد برساندم
هر روز پیرتر اما
خیالت در من جوانتر است پس
کوتاه بیا
می‌بینمت برو ، کوتاه
به اندازه‌ی پرواز پرنده‌ای
میان سفیدی چشمهات
بوسه آفتاب از لبه‌ی صبحی
به نام تو .

👤 #اکبر_سامی

@akbar_sami
@akbar_sami
در تاریکی این محال
در باریکه‌ی این چشمها ، بی‌قرار
جای پای خداحافظی‌های زیادی
بر جای مانده
از رفتنهایی که نیامد
تا به لب نیامد
آمده بودیم زندگی را بگردیم
نمی‌دانم
خواب بود یا که بیداری
یا خوابگردی که در بیداری
زندگی‌مان را دزدید
من به باور کوچه‌های بی‌بازگشت ایمان دارم
اما هنوز در بن‌بست بی‌ایمانی‌ام
از ابتدا هم چیزی در دستهایم نبود
تا با خود بیاورم
کافری هستم
در ملعبه ی تاریخ
در انقضای خودم وامانده
لندن چراغها به‌وقت رشت روشن می‌ماند
و به وقت ما مدتهاست
به خواب رفته است آفتاب
اما تو
هر وقت رسیدی
به حرمت دستهای در هوا دلتنگ
یک دقیقه
سکوت کن. !

👤 #اکبر_سامی

@mardebarani
https://t.center/akbar_sami
@akbar_sami
زیر طاق آسمان
بی‌طاقت از زمستان عمر
می‌چرخد روزگار
چرخ می‌خورد زمینی
مرا در خود گم کرده
تو را در من حل
آرام آرام یادها حک می‌شوند
تو در ذهن من
من در ناگزیری به نام تن
گریزی نیست
در گیسو بران زمان
هر وقت آمدی
یادم تو را فراموش فایده‌ای ندارد
با چتر حتی خیس خواهی شد
در کوچه‌های باران .


👤 #اکبر_سامی

@mardebarani           
https://t.center/akbar_sami
به خواب تو رفته‌اند بسترها
کلاغ‌هایی
رفتنت را جار زده‌اند
نبرده حضرت مرگ حتی
گمانت را
قافله ای  گیر توست
اما تو ... جاخوش می‌کنی
در مرثیه‌های تکراری
تکراری
تکراری ...

👤 #اکبر_سامی
🖤 #استاد_حبیب_پورسیفی

@akbar_sami
@akbar_sami

دلم را آویخته‌ام میان کوچه
روی بند دلتنگی نقاره زنان
گاه نسیمی
حلاوت صدایی
بوی کلامی
از تو شاید
بطراود از دور

ایوان کنار حیاط خانه
شهادت داده
صدای پایت را شنیده است
آمده‌ای
به پنجره‌ها سلام داده‌ای
حال نهالهای تشنه
از عطش دستهایت را پرسیده‌ای
بوی بهارنارنجی که انگشتهای تو را چیده بود
مست کرده مشام کوچه را
با اینهمه
همین‌ام کم بود
بهانه‌ی تو بیاید
اما
تو نیایی !


👤 #اکبر_سامی


@mardebarani
https://t.center/akbar_sami
نام و یادش گرامی باد
@akbar_sami
@akbar_sami

چاره ساز است چشم‌ هات
راه که گم می‌کنم
دخیل می‌بندم حواسم
به روشنی یاقوت  هات
چراغ سبزی
نیست ممکن
عبور از آن
لالایی کودکانه‌ای
خواب‌ها عاشقش
من اما  بی دار 
بر دار
تا صبح , تار
تلو تلو... !


👤 #اکبر_سامی


@mardebarani
https://t.center/akbar_sami
@akbar_sami

آستینت بهار
سحر گاهِ توست
پشت پنجره دستها
خرما ‌چین نخلستان موهات
چکه چکه شراب
لابلای خنده‌ها
مست
ایوان خاطرم را
می‌برد بر دست
می‌نشاند
در کناری زیبا
بوته بوته
رنگ می‌گیرد
واژه‌های بی‌خطم
ذره ذره بی‌صدا
حادثه می‌آفریند
دل بی‌ربطم !


👤 #اکبر_سامی


@mardebarani
https://t.center/akbar_sami
همین سال
همین ساعت
همین لحظه مهم است
مرا چه به گذشته‌ای که
کلمه‌ی زیبای " تو " در آن نبود
ببخش
با من آشنا شو
پسرک خل و چلی که هنوز
نگران نداشتن دستهایی است
که از او دریغ کرده‌اند
یک بار به دنیا می‌آییم
یک بار زندگی می‌کنیم
یک بار می‌میریم
پس بگذار
این هرسه
یکباره
برای کلمه‌ای باشد به نام " تو "


👤 #اکبر_سامی

@akbar_sami
@kbar_sami

کافی‌ست برایم
دستهایت
انگاری
تاب می‌خورد
بر گهواره‌ی جهان
کودکی

آب می‌خورد
شیرینی هزار لبخند
از لبهات

گم می‌شود بهار
بین فصول آغوشت


کافی‌ست
دستهایت


👤 #اکبر_سامی

https://t.center/akbar_sami
عمر می‌گذرد
اما خاطرات
بر سر ما جا خوش می‌کنند
خاطرات سیاه و سفید ....

👤 #اکبر_سامی

@akbar_sami
سبزند ستاره‌ها
مانند دستهایت که چون پنجه‌های آفتاب
بر شانه‌هایم می‌کاری
بهار می‌رویانی
وسط زمستان اندیشه‌ام .

👤 #اکبر_سامی

@akbar_sami
Telegram Center
Telegram Center
Channel