آخرین شاه صفویان
يك پرسش چهارگزينهای:
آخرين پادشاه صفويان كه بود؟
۱. شاهسلطانحسين
۲. شاهطهماسب دوم
۳. شاهعباس سوم
۴. شاهسليمان دوم
۵. شاهاسماعيل سوم
۶. سيد حسين مرعشی
پاسخ صحيح:
متأسفانه تعداد گزينههای این پرسش از چهار بيشتر شده است و باید از داوطلبان گرامی عذرخواهی كنيم. خب برويم سراغ پاسخ اين سؤال. برای رسيدن به پاسخ راهی بس طولانی در پيش داريم. نخست بايد يكیيكی گزينههای مختلف را بررسی كنيم.
۱. شاهسلطانحسين:
همان كسی است که با دست خود تاج پادشاهیاش را تقديم اشرف افغان كرد. پس شاهسلطانحسين آخرين پادشاه صفوی است؟ خير! سخت در اشتباهيد! اشرف افغان اگر ده تاج پادشاهی هم بر سر میگذاشت، پادشاه نمیشد؛ چرا؟ چون از خاندان صفوی نبود! اصولا در آن زمان كسی میتوانست «شاه» باشد و حكومتش مشروعيت داشته باشد كه از نسل صفويان باشد! هر كسی نمیتوانست از راه برسد و بگويد ای مردم من شاهم؛ آن هم شاه مشروع!
نكتهٔ كنكوری: مگر محمود افغان بزرگ افغانهای فاتح اصفهان نبود؟ پس چرا شاهسلطانحسين تاجش را به اشرف داد نه به محمود؟ چرا افغانها چند سالی صبر كردند تا تاج شاهی را از سلطانحسين بگيرند؟
نكتهٔ كنكوری بعدی: مگر قرار نبود كه شاه فقط و فقط از نسل صفويان باشد، پس چگونه نادر ناگهان پادشاه شد؟ پاسخ: چون زورش زياد بود و الحق لمن غلب، اما خب حكومت حقهٔ سلسلهٔ صفوی از هم نگسسته بود و همان زمان هم ما از اين شجرهٔ طيبه پادشاهانی داشتيم كه تاريخ دربارهٔ آنها سكوت كرده است يا تا حدودی ساكت است. به هر حال اين شاه شگفت نزديك به بيست و نه سال پادشاه بود؛ از سال ۱۱۰۵ تا ۱۱۳۵ قمری.
۲. شاهطهماسب دوم:
بعد از شاهسلطانحسين چه كسی بر تخت سلطنت نشست؟ محمود افغان هوتكی يا شاهطهماسب دوم؟
پاسخ:
اگر به مشروعيت خاندان صفوی كه خود را از سادات جليلالقدر میدانند، ايمان داريد، بايد پاسخ دهيد: «شاهطهماسب دوم»، اما اگر معتقديد كه حكومت بايد زور داشته باشد، پاسخ «محمود افغان» است! گرچه شاه صفوی تاجش را به اشرف تقديم كرده نه به محمود!
توجه: شاه بودن با حاکم بودن فرق دارد!
باز هم سؤال: پس شاهطهماسب دوم چگونه شاه شد؟
پاسخ: ماجرا از اين قرار است كه محمود با اقتدار در اصفهان حكومت میكرد و هر روز نيز بلايی بر سر مردم و ميراث صفويان میآورد، اما در همان روزها خيرخواهانِ معتقد به مشروعيت صفوی يواشكی طهماسب را از اصفهان به قزوين بردند و به او گفتند: «خب حالا تو پادشاهی! ببينيم چه میكنی!» سپس ایشان هم پادشاهی كرد و هم جنگ با دشمنان خارجی و داخلی. تا آنكه سرانجام نادر بساط اشرف افغان را در هم پيچيد و شاهطهماسب دوم به زادگاهش اصفهان برگشت. حتما میپرسيد: خب پس بايد همهچيز به خير و خوشی زير سايهٔ اين شاه همايونپی ادامه میيافت و ايشان پادشاهی میكرد؟
پاسخ: چه عرض كنم؟ در اين اوضاع نادر را كجای دلمان بگذاريم؟ مگر میشد كه اين مرد سلطهجو تاج و تخت و مملكت را دودستی تقديم طهماسب دوم بكند؟ بله سرانجام نادر توانست بزرگان سياست و ملك را راضی كند كه طهماسب لياقت پادشاهی ندارد.
نادر مجلسی ترتیب داد و چنان طهماسب دوم را بیآبرو کرد که بنده خجالت میکشم دربارهٔ آن چیزی بنویسم. پس چه كسی بايد شاه باشد؟ در بخش بعدی عرض میكنم. شاهطهماسب دوم هم حدود ده سال از ۱۱۳۵ تا ۱۱۴۵ قمری شاه مشروع بود.
3. شاهعباس سوم
وی در دو ماهگی پادشاه شد! سکه هم به نام او زدند و کمتر از سه سال پادشاهی کرد. توجه داشته باشید که نادر بزرگان عصر را قانع کرد که طهماسب دوم نمیتواند حتی خشتک خود را جمع کند، چه رسد به اینکه تاج پادشاهی بر سر بگذارد، اما فرزند دو ماههٔ او یعنی همین شاهعباس سوم از پدرش لایقتر است برای پادشاهی! حالا شما تلاش کن طنز بنویس!
بله عباسآقا هنوز در گهواره بود كه تاج شاهی را کنار راست سرش نهادند و نادر به قرآن سوگند وفاداری یاد کرد و در برابر پادشاه جدید زانو زد و تمام بزرگان از او پیروی کردند. نكتهٔ غير كنكوری: از اين ماجرا نتيجه میگيريم كه نادر چگونه انسانی بوده است؟ خوب است بدانید که نادر سه سال بعد تاج را از این بچهٔ سه ساله گرفت و این طفل معصوم بعد از پادشاهی چهار سالی هم کودکی کرد.
اما تلخی ماجرا اين است كه بعدها به فرمان پسر نادر، شاهعباس سوم را همراه با شاهطهماسب دوم در يك روز كشتند! وحشیها به هشت سالگی او هم رحم نكردند. شاهعباس سوم از سال ۱۱۴۵ تا ۱۱۴۸ قمری پادشاه بود. مشتاقانه منتظريد بدانيد كه بعد از شاهعباس سوم چه كسی پادشاه شد؟
۴. شاهسليمان دوم