📌مسئله و چالشهای آموزش و تربیت نیروی متخصصوقتی درباره قدرت صحبت میکنیم، نیروی کار حرفهای اولین المان به حساب میآید. در بحث ایجاد و توسعه نیروی انسانی، بحث آموزش و فرهنگ کار جمعی بسیار مهم میشود و اینکه آدم ها هم درست آموزش ببینند، و در زمان کم به بالاترین راندمان کاری برسند و هم برای تسریع انجام پروژه ها بتوانند کار تیمی کنند.
چون مدل هایی که استفاده می کنیم، بسیار قدیمی هستند و بعضا برای برخی از شاخه ها که به کل کاربردی ندارند بسیار مشکل در حوزه کار تخصصی داریم. مثلا شما وقتی قرار است، یک متخصص سینما تربیت کنید، مسیری که باید طی شود، از تربیت نیروی مهندس مخابرات متفاوت است و این بدیهی هست. هر فیلد تخصصی به یک مسیر مجزا و البته تخصصی نیاز دارد. مثلا تعریف یک نقشه راه که موجب شود شخص در انتها هم مهندس شود، هم پزشک و هم خواننده تقریبا نشدنی است مگر اینکه شخص از هر سه یک استعداد اندکی داشته باشد. با این حال باز هم بعید است که در هر سه حوزه هم انسان ترازی شود.
شاید در کل بشریت 5 درصد چنین ظرفیتی داشته باشند. یعنی شما عملا وقتی فکر کنید متوجه می شوید نیروی جنرال تربیت کردن سخت و نشدنی است. غرب برای تربیت نیروی متخصص به سمت Signle Resposibility پیش رفت. یعنی طرف با توجه به نیاز مارکت، همواره بر روی یک تخصص تمرکز میکند و تا به انتهای آن هم نرسد، متوقف نخواهد شد. ما در ایران هم در بخش استفاده از نیروی کار مشکل داریم. هم در تعریف نقشه راه تخصصی مشکل داریم.
مثلا الان شما از ده نفر بپرسید بهترین راه برای رسیدن به تخصص در برنامه نویسی سیستمی و ماشین چیست، دور از ذهن نیست که ده جواب متفاوت بشنوی. از همین روی، خود تعریف نقش راه جامع و کامل هنر هست. ما در آیو، تقریبا دو سال است که روی این مفاهیم داریم کار میکنیم. به این نتیجه رسیدیم وقتی حرف از یک شرکت بزرگ در حوزه امنیت و ارتباطات صحبت می کنیم، به چه تخصص هایی نیاز هست و اینکه چه مواردی باید در نظر گرفته شوند که فارق از سطح طرف او به نهایت خروجی برسد. اما با این حال، باز هم شکست میخوریم.
مثلا نقشه راه مشخص است، شیوه یادگیری مشخص است، زمان بندی و نیاز به خروجی هم مشخص است، ولی برخی همراهی نمی کنند و عدم همکاریشون هم به خاطر عجله است. خلاصه همه این موارد را کنار هم بزاریم، و البته الویت های نادرست و خواسته های نادرست را هم در نظر بگیریم، مشخصا حوزه مهندسی در ایران مشکلات فراوان دارد.
این مشکلات ماهیت خطی هم ندارند، چون حتی اگر نقشه راه هم درست باشد، تمامی مراحل به شکل صحیح تعریف شده باشند، باز عده ای همراهی نمی کنند و تن به کار اصولی / بلند مدت و تیمی نمی دهند. حل این موارد نیازمند مدت ها هم فکری هست چون نه در بحث فنی و در بحث مدیریت هم افرادی با این خصوصیت دارند که فکر میکنند با عجله می توان همه کاری کرد. خب چون ناسا در سه سال موشک ماهواره بر ساخت، ما در ایران نهایت باید 4 ساله بتوانیم؟ هیچ وقت هم توضیح نمی دهند معیار اینکه می گویی فلان کار باید سه هفته ای جمع شود، چیه!
لذا اگر یک روز نیاز باشد در سطح جهان همچون کشورهای پیشرو حرکت کنیم، علاوه بر ساخت سیستم درست، آموزش درست، تعریف انتظارات با توجه به ظرفیت ها و بهبود مستمر و نه جایگزین های بی انتها، روی خود شیوه کار تیمی و مدیریت تیم هم باید فکر اساسی شود. چون مشکلات کشور بسیار عمیق تر از آن چیزی است که میتوان تصور کرد. الان کشورهای منطقه، از جمله کشورهای عربی، و حتی ترکیه و آذربایجان، با دنبال کردن رویکردهای درست به سرعت در حال تبدیل شدن به قدرت منطقه ای هستند. تقریبا هم مدل آن ها مشابه هست.
طبیعتا باید به این فکر کنیم، چطور می شود در یک کشور با 30 میلیون نفر جمعیت، پسر 15 16 ساله ای تربیت شود و به خروجی برسد که در حوزه آسیب پذیری نابغه باشد؟ یا مثلا به شرکت هاشون توجه کنید. زیمپریوم می تواند چنین خروجی هایی داشته باشند، ولی دیگر کشورها نه؟ این ها به دنیا می آیند نابغه هستند یا سیستم آموزشی نابغه می سازه؟ فکر کردن به همه این موارد در این روزا بد نیست. اینکه سعی کنیم عمیق و منطقی متوجه شویم دلیل موفقیت و عدم موفقیت هر چیزی چیه!
✍️ نویسنده میلاد کهساری الهادی
➖راهبر فنی تحقیقات تیم آیو / مدرس برنامهنویسی سیستمی⏰ جمعه - ۱۲ اَمرداد ۱۴۰۳@aioooir |
#thoughts #vision