نشان افتخار!
هر از گاهی یکی از چهرههای فکری یا سیاسی خارج از کشور، از اینکه برخی"هواداران احیای سلطنت پهلوی" در ایران، او را مورد فحاشی و تهدید قرار میدهند و "زندگی عادیش را بر او سیاه کردهاند"، اظهار خشم و استیصال میکند.
آنطور که من میفهمم، به حامیان آقای پهلوی توصیه شده است که برای ناممکن شدن اصلاح سیاستهای جمهوری اسلامی، لازم است فضا را هر چه بیشتر "رادیکال" کنند! آنها هم ظاهراً دامن زدن به رادیکالیسم را در فحش و تهدید و ناسزا خلاصه دیدهاند! از همین رو، انواع ناسزاهای رکیک را مثل نقل و نبات به این و آن خیرات کنند!
این ماجرا مختص آنها هم نیست. اصولاً از زمان "شاه شهید" "مبارزۀ سیاسی" در ایران با فحاشی و بدزبانی همراه بوده است. مرحوم میرزارضای کرمانی که ناصرالدین شاه را ترور کرد، خودش زبانی بسیار گزنده داشت و حتی در محبس قزوین، حاج سیاح محلاتی همبندی مستفرنگ خود را از این جهت به تنگ میآورد.
فحش و بیادبی هم به نظرم تاریخ مصرف مشخصی دارد. چون استمرار یابد، دل خلایق را میزند و آنان را منزجر میکند، چنانکه هم اکنون نیز تا حدود زیادی منزجر کرده است! خلاصه آنانکه سهم و هنرشان از "مبارزۀ سیاسی" در فحاشی و انگ و تهدید و بدزبانی منحصر میشود، یا خود به صورت هدفی مشروع برای انواع ناسزاها در میآیند و یا با نادیدهانگاری، فراموش و منزوی میشوند. امروزه آیا کسی کریمپور شیرازی را به یاد میآورد؟ مرد بیچاره گمان میکرد با فحاشی به زنان دربار، اعتباری برای خود کسب میکند یا نشان افتخاری بر پیشانی مینشاند و یا خیری به مردم میرساند!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad