🔴درسهايي که بايد از علامه مصباح آموخت
🔸قسمت شانزدهم: روش مواجهه با شبهات ديني
🖊احمدحسين شريفي
🔸يکي ديگر از روشهاي درسآموز در زندگي علمي و عملي آيتالله مصباح، روش ايشان در مواجهه با شبهات ديني است. ايشان به دليل جامعيتي که نسبت به معارف اسلامي داشتند و به دليل آشنايي خوبي که با مکاتب و انديشههاي معارض داشتند، و همچنين به دليل تجربه طولاني مدت در مواجهه با شبهات ديني و اعتقادي، يک الگوي عيني در مواجهه با شبهات بودند.
🔸دربارة روش مواجهه علامه مصباح با شبهات ديني از ابعاد گوناگون و به گونههاي مختلف ميتوان سخن گفت. اما بالاجمال ميتوان گفت که ايشان در مواجهه با شبهات ديني چهار مرحله و گام مهم را در نظر داشتند:
🔸گام اول: تلاش در جهت فهم دقيق
شبهه؛ ايشان در گام اول سعي ميکردند که
شبهه مطرح شده را به درستي فهم کنند، و براي فهم دقيق مسأله ميکوشيد که اولاً، حب و بغض خود را نسبت به معارف ديني و شبهات دشمنان کنار بگذارد؛ چرا که حب و بغضهاي بيدليل و بدون پشتوانة استدلالي ميتواند سد راه عقل و فهم باشند: چون غرض آمد هنر پوشيده شد/ صد حجاب از دل به سوي ديده شد. و ثانياً، هرگز خود را درگير شخصيت و مسائل شخصي و خصوصي
شبههکنندگان نميکرد. يعني مهم نبود که آن
شبهه از سوي چه کسي و به چه منظوري بيان شده است؛ اصل
شبهه و مدعا يا دليل اقامه شده را کار داشتند.
🔸گام دوم: در گام دوم ميکوشيد تبييني جامع و دقيق از ابعاد
شبهه و حدود و ثغور آن بيان کند؛ مقدمات آن، مباني و اصول موضوعة آن، و دلايل و نتايج آن را بيان ميکرد. در اين مرحله آنقدر به زيبايي و با دقت و امانت و انصاف اصل
شبهه را توضيح ميداد که بعضاً از خود
شبههکنندگان واضحتر و دقيقتر آن را بيان ميکرد. توجه داشته باشيد که يکي از مهمترين گامهاي پاسخ به شبهات همين گام است؛ زيرا
شبهه يعني شبيه حق يعني سخني که آميختهاي از حق و باطل است؛ يعني سخن حقنما؛ يکي از بهترين راههاي براي مبارزه با آن، آفتابي کردن و نمايان کردن ابعاد مختلف آن است. در اين صورت حق و باطل و سره و ناسره آن به خوبي آشکار ميشوند.
🔸گام سوم: در گام سوم به نقد
شبهه ميپرداخت. براي اين منظور (الف) تبار
شبهه و سابقة تاريخي آن را آشکار ميکرد. و با اينکار ابهت
شبهه و
شبههکنندگان را ميشکست و مثلاً نشان ميداد که چنين سخني را دربارة قرآن، مشرکان و بتپرستان قريش هم ميگفتند؛ يا چنين سخني در موضوع ازدواج و غريزه جنسي را قوم لوط هم ميگفتند. پس چيز تازهاي نيست؛ (ب) به نقد مباني
شبهه ميپرداخت؛ (ج) منشأ و انگيزة طرح
شبهه را ذکر ميکرد و نقد ميکرد؛ سپس به سراغ (د) نقد دلايل ميآمد و نادرستي آنها را اثبات ميکرد و افزون بر اين به (هـ) نقد و تشريح پيامدهاي فردي واجتماعي پذيرش
شبهه هم ميپرداخت و نهايتاً به (و) نقد خود مدعا هم ميپرداخت چون نقد دليل اخص از نقد مدعا است؛ ايشان با نقد و ابطال مدعا، به طور کلي ريشه
شبهه را از ميان برميداشت.
🔸گام چهارم: در گام چهارم، علامه مصباح، به تأسي از برخي ديگر از بزرگان مثل علامه اميني، شيخ آقابزرگ تهراني و امثال آنان،
شبهه را به عنوان وسيله و ابزاري براي تبيين دقيق معارف اسلامي ناظر به آن مسأله ميديد: «استراتژي تبديل تهديد به فرصت». يعني در مرحله پاسخ به
شبهه باقي نميماند، بلکه از آن به عنوان وسيلهاي براي تبيين دقيق، عميق و مستدل معارف اسلامي استفاده ميکرد.
🔹ذکر مصاديق و نمونههايي براي اين نوع مواجهه در اين فضا و فرصت نميگنجد.
#علامه_مصباح#شبهه@Ahmadhoseinsharifi🌹