#خاطرات_شهدا #از_شهدا_الگو_بگیریم 🔰شهید سید "محمدرضا دستواره "وقتی برادر کوچکش، سید حسین به
#شهادت رسید، او مدام از او صحبت می کرد
🗣 و می گفت:
😊سن حسین کمتر از من بود کمتر از من هم در جبهه بود، ولی چون خالص بود
💯 خدا او را طلبید. واقعاً میسوخت و من تا آن زمان او را آنطور ندیده بودم.
😔 وقتی از مراسم برادرش برگشتیم اندیمشک، رفت منطقه. شب دوشنبه بود که تماس گرفت
☎️ و گفت: شب دعای توسل بگیرید.
🔰گفتم: مگر خبری هست؟
😳 که ایشان تاکید کرد: شما سعی کنید دعای توسل بگیرید و مرا نیز
#حلال کنید.
😢 من باور نکردم و طبق عادت خود ایشان به شوخی گفتم: میخواهید احساسات مرا تحریک کنید؟
😉🔰گفت: نه خانوم،
❣ این دفعه با دفعههای دیگر
#فرق میکند. شما مرا حلال کنید.
😇گفتم: من که از شما بدی ندیدم شما باید مرا حلال کنید.
😊🔰گفت: من از شما جز خوبی
❤️ چیز دیگری ندیدم، شما همیشه به خاطر من آواره بودید.تا آن موقع هیچ وقت این طوری
#خداحافظی نکرده بودیم.
😭قائم مقام فرماندهی لشکر27 محمدرسول الله(ص)
#شهید_سید_محمدرضا_دستواره #راوی_همسر_شهید @AhmadMashlab1995