#خاطرات_شهدا #از_شهدا_الگو_بگیریم #اردوی #خادمین افتخاری
#حرم، زیبـا و بـه یـاد ماندنـی شـد. یکـی از بچه هـا وقتــی نگاهــش به
مهدی افتــاد، بیدرنــگ ازش پرســید : مگــر شــما خادم
#رسـمی نیسـتید؟
پاسـخ داد: مـن
#خادم_رسمی حـرم هسـتم و در ایـن اردو خـادم افتخـاری شـمایم .
اردو حـال و هـوای خوبـي داشـت و
مهدی #میزبـان خادمـان حـرم بـود
و پذیرایـی میكـرد، تـا آنجـا كـه بـهش گفتنـد: شـما دیگـه خیلـی افتخـاری
نسـبت بـه خادمـان حـرم بـا
#محبت و بیآلایـش بـود .
بـه خادمانـی كـه ازشــهرهای
#دیگــر میآمدنــد، محبــت دوچندانــي داشــت، میگفــت: شــما كــه از شـهر دیگـری میآییـد و مسـافتی را طـی میكنیـد، توفیـق بیشـتری داریـد
و
#حضرت_معصومه نظـر خاصـی بـه شـما دارد. حـالا كـه شـما نظـر كـرده حضـرت هسـتید،
#دعا كنیـد که مـن
#شهید شـوم .
#شهید_مدافع_حرم_مهدی_ایمانی@AhmadMashlab1995