داشت رو زمین با انگشت یه چیزی مینوشت
رفتن جلو نگاه کردن
دیدن چندین متر
هی پشتِ هم نوشته
حسین .. حسین .. حسین ..
جوری که انگشتش زخم شده
گفتن چیکار میکنی حاجی ؟!
گفت
چون میسر نیست بر من کامِ او
عشق بازی میکنم با نامِ او ...
#ای_حسین... :)
#شهید_مجید_پازوکی@Ahmadmashlab1995