شهید احمد مَشلَب

#شهید_حسین_ولایتی‌فر
Канал
Логотип телеграм канала شهید احمد مَشلَب
@ahmadMashlab1995Продвигать
1,31 тыс.
подписчиков
16,8 тыс.
фото
3,23 тыс.
видео
942
ссылки
🌐کانال رسمے شهیداحمدمَشلَب🌐 زیر نظر خانواده شهید هم زیبا بۅد😎 هم پولداࢪ💸 نفࢪ7 دانشگاه👨🏻‍🎓 اما☝🏻 بہ تمۅم مادیات پشت پازد❌ ۅ فقط بہ یک نفࢪبلہ گفت✅ بہ #سیدھ_زینب❤ حالا کہ دعۅتت کࢪده بمون🙃 ‌ارتباط @mahsa_zm_1995 شـرایط: @AhmADMASHLAB1375 #ڪپے‌بیو🚫
شهید احمد مَشلَب
#فرازے_از_وصیتنـــامه📝 من نمی‌گویم سمندر باش یا پروانه باش چون به فکر سوختن افتاده‌ای، مردانه باش! 🔺دوستان زیادی داشتم که در طی این سال‌ها عاشقانه پر کشیدند و رفتند، شب‌ها، روزها، خوبی‌ها و خوشی‌ها و بدی‌ها و مرگ و زندگی را در کنار هم تجربه کردیم. 🔻این…
یک شب مهمان دعوت میکنیم از اهواز🙃
اونوقت دهه اول محرم بود مداح دعوت کردیم شب شب سوم تا ششم مداح از اهواز میخوند🌸
حسینم داخل سپاه اهواز بود یک شب مراسم که تموم میکنه آقا حسین میگه ببخشید ،اگر میرید اهواز منم میام😍
راوی میگه: از اول راه که میرفتیم مداحی زدیم حسین گریه میکرد تا اونجا مداح بهش گفت آقا: اسمشم نمیدونست، اگر میخواین مداحی رو ببندم یا کم کنم صداشو🤔
حسینم گفت: نه حاجی بزار صفا کنیم💔

شهید علاقه زیادی به حضرت رقیه داشت🌱

#شهید_حسین_ولایتی‌فر🌸💫

#هر_روز_با_یک_شهید🌼
@AhmadMashlab1995
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#ببینید📽

برگذارے مـراسـم عـقد دو زوج در منـزل شہـید حسین ولایتے فر در روز ²² بهمن ماه ¹³⁹⁹😍🧡

عـقدے ڪه تـو اتاق شهـید برگـزار شـه دیـگه چے میشــه🙃🧡

#شهید_حسین_ولایتی‌فر🌱🌸
#به‌امید‌خوشبختے‌زیرسایـه‌ے‌امام‌زمـان✌️🏻

@AhmadMashlab1995
یادمه تو دوره آموزشی بعد شامگاه
همه خسته و کوفته اومدیم سمت آسایشگاه😓
از سیاهی پیشونیمون بعد اون همه تمرینات سخت ،
تازه باید مثل بچه ادم میرفتیم و پوتین هامون رو واکس میزدیم🤭

ما ناے ایستادن رو پاهامون رو هم نداشتیم
واکس زدن که جاے خودش را داشت

تو اون حالت که منتهاے آمال ما
این بود که بچسبیم به زمین و
استراحت و ...😎
حسین پوتین همه بچه ها رو برد واکس زد و اومد نشست روبرویمان😍

آن لحظه احساس کردم بامرام ترین آدم روے زمین نشسته روبه رویم

#شهید_حسین_ولایتی‌فر🥀
راوے #حسین_کایدخورده🌱

#هر_روز_با_یک_شهید🌼
@AhmadMashlab1995
Forwarded from عکس نگار
#خاطرات_شهدا

◾️هر سال محرم که می‌شد، با بچه‌های محل تکیه‌ای برپا می‌کردیم، تو پارکینگ خونه #شهید_ولایتی.

◾️یک سال به خاطر یه سری از مشکلات نمی‌خواستیم تکیه رو برپا کنیم. تو جمع رفقا، حسین می‌گفت هر طور شده باید این سیاهی‌ها نصب بشه، باید این روضه‌ها برقرار باشه.

◾️حسینی که از جون و دل مایه می‌گذاشت در خونه ارباب و نمی‌خواست هیچ جوره کم بزاره، وقتی دید کسی همراهیش نمی‌کنه اومد در خونه ما؛ گفت من دلم نمیاد که امسال تکیه نباشه، سیاهی‌ها و پرچم رو ازم گرفت و رفت..

◾️اون شب خودش تکیه رو برپا کرده بود؛ تنهای تنها. از قرار معلوم شب رو هم تو تکیه خوابیده بود. صبح روز بعد سراسیمه و البته با خوشحالی زنگ خونمون رو زد.
بهش گفتم چی شده حسین جان!؟

◾️گفت: دیشب که پرچم ها و سیاهی‌ها رو نصب کردم تو همون تکیه خوابم برد. تو خواب دیدم امام حسین(ع) اومده تو پارکینگ خونمون و به من گفت احسنت! چه تکیه قشنگی زدی و دستی به سیاهی‌ها کشید و بهم خسته نباشید گفت.

◾️وقتی حسین این جملات رو می‌گفت، اشک تو چشمای قشنگش حلقه زده بود، می‌دیدم که چقدر خوشحاله از اینکه کارش مورد قبول ارباب واقع شده بود.

🔻عکس مربوط به عزاداری عاشورای سال ۹۷ دو روز قبل از شهادت...

#شهید_حسین_ولایتی‌فر
#چه_زیبا_ارباب_تو_را_خرید

@AHMADMASHLAB1995