شهید احمد مَشلَب

❤️دلنوشته برای دوست شهیدم❤️
سلام احمد جان
خوبی؟
اون دنیا خوش میگذره؟
سلام من را به امام خمینه و شهدای دفاع مقدسمان برسان
اندفعه شب جمعه دور امام حسین ع حلقه زدید من راهم یاد کن

احمد جان
تو با سیرتت لیاقت شهادت را داشتی. هرطور بود رفتی وبه وصالت که شهادت بود رسیدی
احمد جان
نمیدانم مراقب ما ایرانی هایی که عاشق سیرتت شده ایم هستی یانه؟
اصلا سری به ما میزنی یانه



احمد جان
حتی با نگاه کردنت اشکمان روان میشود
احمدجان اسم مدافعان حرم بی بی زینب که می آید، اولین کسی که به ذهنمان‌می آید،تو هستی.
احمد جان شاید بیش از صد بار وصیت نامه ات را دیده باشیم و به تعداد حروف کلمات وصیت نامه ات اشک ریخته ایم، دیگران را نمی دانم اما من به شخصه گاهی در خود فرو میروم و افسرده میشوم،

احمد جان
منی که تورا دیده ام و نه تابحال با تو صحبتی کرده ام چنین حالی دارم


پدرت،،برادرت
وازهمه مهتر مادرت چه حالی میشود؟!
احمد جان
صدایم را میشنوی؟
جان نوشته ام را میخوانی؟
جوابم را میدهی؟

احمد جان مدتی است تمام مسائل دنیوی ام را فراموش کرده ام، رفتار انقلابی ام دو چندان کرده ام، به حضرت زهرا(س) قسم نه از حرامی و داعشی میترسم و نه از تکفیری ها.
ازهیچگس وهیچ چیز جزخدا باکی ندارم.
هر کاری را انجام داده ام ،هرراهی بگویی را رفته ام
اما چه کنم؟
نمی گذارند؟
آخرین قدمم ارسال نامه به حضرت اقاست
نامه ام را فرستاده ام،
برای جواب نامه ام اول به خدا ،دوم به دعوت حضرت زینب س و سوم به تو توکل کرده ام.

احمد جان دو آرزو دارم
۱_برای یکبار هم شده سر مزارت بیایم و به اندازه یک عمر گریه کنم و خودم را سبک کنم.
۲_به شهادت برسم و خدمت امام حسین (ع) برسم و با توهم دیدارت کنم.

که هردو با شفاعت و دعای تو مقبول درگاه حق تعالی میشود.

احمدجان حضرت اقا میفرماید؛باید بمانید و جبهه را خالی نکنید
دشمن منتظر است نیروهای ارزشی از بین بروند و در چشم بهم زدنی بساط انقلاب بر حقمان را جمع کند،
احمد جان، اطاعت از ولی واجب است
در مدرسه سنگری درست کرده ام و در برابر عقاید باطل وشبهات دشمن میجنگم،
اواخر ،عناوین داخلی بدجور تیراندازی میکنند،شرایط سخته احمد جان، از طرفی باید سلاحی اماده داشته باشی که مبادا از پشت خنجر بخوری و از طرفی هم با روبه رویمان مبارزه کنم.

احمد جان کار در مکانی که بابی بصیرتی بهت تهمت و افترا میزنند سخت است

گاهی اوقات بی اهانتی هایی را که از جانب برخی دانش آموزان میشنویم دلسردمان میکند، در خود فرو میروم ،اما یادتو و دیگر همرزمانتان که میوفتم امید میگیرم،
احمد دیگر از چه بگویم ، آزار و اذیت معلمانمان؟
اززخم زبان همکلاسی هایمان؟
از سنگ جلوی پا انداختن معاونین مدرسه مان؟
از چه بگویم؟
احمد جان دلم خون است از افکار لیبرال،بیزارم از رئالیسم ها، احمد جان محاسنمان که بلند میشود، برخی افراد به ما میگویند متحجر،در کنار دوستانمان که راه میرویم،وانها گاهی با نگاه وگاهی با سخنان عبث،نامحرمان را بدرقه میکنند، ما سرمان را که پایین می اندازیم به ما میگویند ٱمل و عقب مانده،
احمد جان، خسته ام از انسان های بی بصیرتی که گاهی در قالب شعار نه لبنان نه غزه وگاهی با کتک وضربه مارا میهمان میکنند ماهم به اطاعت از امر ولی فقط دفاع میکنیم.
احمد جان تنها یک کلمه ،نور وامیدقلب منی،ترکم مکن،رهایم مکن
احمد جان
دعایم کن،
عاشق شهادتم،عاشق دیدار وصل هستم،
عاشق جنگ باداعش هستم،
اما از نظری میترسم سنگر داخل مدرسه را ترک کنم،
من بنده ام و مصلحت خویش رانمیدانم،
توکلم برخداست،
اما احمد جان
وساطتتم را پیش امام حسین (ع)کن
#دلنوشته_شهدایی
#امیر_محمد
🌀کانال شهید احمدمشلب🌀
👇👇👇
@AHMADMASHLAB1995