داستان از زنان نمونه در اسلام...........................
داستان چهل و ششم📚
✍به زیرکی این زن ببینید ...🌺
ربیع بنت معوذ از انصار مدینه ودر اکثر جنگ ها همراه رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) بود،
مجروحان را مداوا می کرد و کشته شده گان را و شهدا را از معرکه و میدان جنگ انتقال میداد .
قبل از هجرت ازدواج کرد ، رسول الله( صلی الله علیه وآله وسلم ) در مراسم ازدواج وی نیز شرکت کردند ، چون دختر بچه ، برای اظهار مسرت در مراسم عروسی شعر می خواندند .
این اشعار در مورد خدمات انصار به اسلام و مسلمین و در مورد حمد و ثنای نیاکان آنان که در میدان بدر شهید گشتند ، سروده شده بود.
یکی از این دختر بچه ها این مصرع را 《 فینا نبي یعلم ما في غد》 یعنی: [ میان ما پیامبری است که اخبار آینده را میداند ] خواند. رسول الله(صلیاللهعلیهوآلهوسلم ) او را از خواندن این بیت منع فرمودند.
زیرا که اخبار آینده را جز الله کسی دیگر نمیداند . پدر ربیع معوذ از قاتلان ابو جهل بود . زنی به نام اسماء عطر می فروخت ، او روزی در جریان خرید و فروش کالاهای خود به خانه ربیع رفت و حسب عادت زنان، او، هویت کامل او را جویا شد ربیع هویت خود را گفت ،
وقتی اسماء اسم پدر ربیع که معوذ بود شنید ، بلافاصله گفت: همان، تو فرزند کسی هستی که سردار خود را به قتل رساند .