👈این کانال با اهداف: نزدیکی هر چه بیشتر اهل قلم و فرهنگ؛ معرفی و پاسداری از میراث فرهنگ ایرانی؛ شناخت مشکلات فرهنگی و چاره جویی برای آنها و ارتقاء سطح فرهنگ جامعه امروزین ایران ایجاد شده است.
📋بیتوجهی مزمن ناصرالدین شاه و طبقات حاکم، از سویی، و آگاهیهای نخبگان ایرانی از نظام حکومتی کشورهای اروپایی و اندیشهی سیاسی جدید، از سوی دیگر، موجب شد که بحران عصر ناصری ژرفتر از بحرانهای پیشین نظام حکومتی ایران باشد.از پیآمدهای مهم ژرفتر شدن بحران در عصر ناصری توجه بیسابقهی نخبگان ایرانی به ضرورت اصلاحات و دگرگونیهای بنیادین در نظام حکومتی بود، اما دو مانع عمده راه را بر اصلاحطلبی و تجددخواهی میبست.نخست اینکه نظام استبدادی و شخص شاه مانع عمدهای بر سر راه اصلاحات بود و اگرچه ناصرالدین شاه گاهی به اصلاحات علاقهای ابراز میکرد، اما اجرای اصلاحات جز در نظام حکومت قانون امکانپذیر نمیشد و حکومت قانون نیز مستلزم محدودیت قدرت خودکامه بود که شاه نمیتوانست با آن موافقت داشته باشد.مانع دومی که بر سر راه اصلاحات و تجددخواهی قرار داشت و در عصر ناصری نیز به مانعی جدی تبدیل شد، دکانداری عارفانهی برخی از صدراعظمها بود که تظاهر به عرفان مبتذل سدههای متأخر را حجاب فساد و تباهیهای خود قرار میدادند.
🔸جواد طباطبايي، تأملی دربارهی ایران. جلد دوم. نظریهی حکومت قانون در ایران. بخش نخست.مکتب تبریز و مبانی تجددخواهی. تهران. انتشارات مینوی خرد. ۱۳٩۲. صص ٤٤۲ و ٤٤۳
(اگر این متن را میپسندید، برای دوستان اهل مطالعه خود نیز ارسال کنید 🌺)