بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌺
بگو:[ای پیامبرﷺ] اگر خدا را دوست دارید،از من پیروی کنید، تا خدا هم شما را دوست بدارد.
آلعمران(آیه۳۱)
کانال دوم
@aksqurani
ربات قران،احادیث،نشید
@Ahadi_s_bot👈🏻
#کپیحلال🌺
عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ، عَنِ النَّبِيِّ صلى الله عليه وسلم قَالَ إِنَّكُمْ سَتَحْرِصُونَ عَلَى الإِمَارَةِ وَإِنَّهَا سَتَكُونُ نَدَامَةً وَحَسْرَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَنِعْمَتِ الْمُرْضِعَةُ وَبِئْسَتِ الْفَاطِمَةُ بخاری(۷۱۴۸)نسائی (۵۳۸۵)
از ابوهریره رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «شما برای رسيدن به فرمانروايی و رياست تلاش می كنيد ولی روز قيامت باعث پشيمانی شما خواهد شد. رياست، شير دهنده ی خوبی است (لذات زيادی دارد) اما جدا شدن بدی دارد.
این حدیث در مورد جایگاه ریاست و آنچه در حکم آن است مانند مقام قضاوت و کثرت تبعات و پیامدها و مسئولیت های آن در آخرت و تقاضای آن و حرص بر آن هشدار می دهد؛ و این در مورد کسی است که با سعی و تلاش و حرص خود به آن دست یابد و شایستگی و اهلیت آن را نداشته باشد؛ نه کسی که این کار به او سپرده می شود و برای به دست آوردن آن تلاشی نمی کند و اهلیت و شایستگی آن را دارد و عدالت را رعایت می کند؛ بلکه چنین کسی در این امر مهم یاری می شود. چنانکه در احادیث دیگر آمده است. در این حدیث فرمانروایی و ریاست به شیردهنده ی خوب تشبیه شده است چون با مال و منال فراوان و جاه و مقام زیاد و نفوذ حکم و فرمان همراه است؛ و همچنین به سبب تبعات آن در روز قیامت و حسرت های آن، با جدا شدن ناخوشایندی همراه است.
عَنْ أَبِي شُرَيْحٍ رَضِیَ اَللهُ عَنْهُ: أَنَّ النَّبِيَّ ﷺ قَالَ: وَاللَّهِ لا يُؤْمِنُ، وَاللَّهِ لا يُؤْمِنُ، وَاللَّهِ لا يُؤْمِنُ قِيلَ: وَمَنْ يَا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَالَ: «الَّذِي لا يَأْمَنُ جَارُهُ بَوَايِقَهُ» بخاری(۶۰۱۶)
از ابوشریح رضیاللهعنه روایت است که نبی اکم صلیاللهعلیهوسلم فرمودند: «به الله سوگند، مؤمن نیست، به الله سوگند مؤمن نیست، به الله سوگند مؤمن نیست!» پرسیدند: چه كسی ای رسول الله صلیاللهعلیهوسلم؟ فرمودند: «كسی كه همسایه، از شرش در امان نباشد».
رعایت حق و حقوق همسایه امریست که دین مبین اسلام بسیار بر آن تاکید نموده است تا جایی که علمای اسلام اذیت کردن همسایگان را جزو گناهان کبیره قلمداد کردهاند.
عَنِ المُغِيرَةِ بْنِ شُعْبَةَ، قَالَ: قَالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و سلم : إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَ عَلَيْكُمْ: عُقُوقَ الأُمَّهَاتِ، وَوَأْدَ البَنَاتِ، وَمَنَعَ وَهَاتِ، وَكَرِهَ لَكُمْ قِيلَ وَقَالَ، وَكَثْرَةَ السُّؤَالِ، وَإِضَاعَةَ المَالِ بخاری(۲۴٠۸)
از مغیره بن شعبه رضي الله عنه روایت است که رسولالله صلى الله عليه و سلم فرمودند: الله بر شما [این چیزها را] حرام کرده است: عقوق مادران، زنده به گور کردن دختران، و خود داری از ادای چیزی که ادای آن لازم است، و طلبیدن چیزی که گرفتن آن حرام است. و این چیزها را برای شما مکروه قرار داده است: گفتگوی بدون لزوم، سؤال کردن بسیار، و ضایع ساختن مال
۱)عقوق به معنی نافرمانی و آزار دادن است، خواه سبب مادی داشته باشد و خواه سبب معنوی، و خواه با دست باشد، و خواه با زبان، و همان طوری که عقوق مادر حرام است، حقوق پدر نیز حرام است، و اینکه در این حدیث تنصیص بر حقوق مادر شده است، سببش این است که اولا: مادر چون ضعیف و نا توان است نسبت به پدر آزار پذیرتر است، دوم: آنکه چون مادر در تربیۀ فرزند در مراحل مختلف تربیۀ اولاد، زحمات بیشتری را متحمل میگردد، از این جهت حقوقش نسبت به عقوق پدر پیشتر و بیشتر است، از اینجا است که علماء گفتهاند: اگر کسی پدر و مادر محتاجی داشد، و خودش تنها قدرت نفقه دادن برای یکی از آنها را داشت، پدرش را بگذارد، و برای مادرش نفقه بدهد.
۲) زنده به گور کردن دختران یکی از عادات بد جاهلیت بود، وچون داشتن دختر را برای خود ننگ و عار میدانستند، وقتی که برای آنها دختری متولد میگردید، آن طفلک معصوم را با زیر پا گذاشتن رحمت پدری، و عطوفت انسانی زنده به گور میکردند.
۳) و در مورد سؤال کردن بسیار، باید گفت که: سؤال کردن مکروه به چند نوع است، نوع اول: سؤال کردن از کارهای شخصی مردم دوم: سؤال کردن جهت به دست آوردن مال، که در اصطلاح مردم آن را گدایی میگویند سوم: سؤال کرد از مسائل علمی جهت ابراز شخصیت خود، و امتحان دیگران، ولی اگر قصدش آموختن علم، و اطلاع از احکام شرعی باشد، این عملش نه تنها آنکه مکروه نیست، بلکه کار نیک و پسندیدۀ نیز هست.
۴) ضایع کردن مال: عبارت از صرف مال در اموری است که در اصل جائز نباشد، مانند صرف مال در برپا کردن مجالس رقص، قمار، شراب و امثال اینها، و یا مصرف کردن آن در کاری که در اصل مباح باشد، ولی در آن اسراف نماید، مانند: مهمانیهای بیجا و پرمصرف، عروسیهای پرمصرف و هر کار دیگری که در تبذیر و اسراف داخل گردد.
عن أنسٍ رضي الله عنه قَالَ: نَهَى النَّبِيُّ صلى الله عليه و سلم أنْ يَتَزَعْفَرَ الرَّجُلُ [متفق عليه] بخاری(۵۸۴۶)و مسلم(۲۱۰۱)
از انس رضي الله عنه روایت است که رسولالله صلى الله عليه و سلم از اینکه مردها به بدن یا لباس خود زعفران بزنند یا لباس زرد و زعفرانیرنگ بپوشند-، نهی فرمود.
وعن عبد اللهِ بن عمرو بن العاصِب قَالَ: رأى النَّبِيُّج عَلَيَّ ثَوْبَيْنِ مُعَصْفَرَيْنِ، فَقَالَ: «أُمُّكَ أمَرَتْكَ بِهَذا؟» قُلْتُ: أَغْسِلُهُمَا؟ قالَ: «بَلْ أَحْرِقْهُمَا». وفي روايةٍ فَقَالَ: «إنَّ هَذَا مِنْ ثِيَابِ الكُفَّارِ فَلا تَلْبَسْهَا» مسلم ۲۰۷۷)
از عبدالله بن عمرو بن عاص رضي الله عنه روایت است که رسولالله صلى الله عليه و سلم بر تنم دو لباس زردرنگ دید فرمود: «مادرت تو را به پوشیدن این امر کرده است؟» گفتم: آنها را بشویم؟ فرمود: «بلکه آنها را بسوزان». و در روایتی آمده است: «این، جزو لباس کافران است؛ آن را نپوش»
رسول الله صلی الله علیه وسلم از اینکه مردی بدن یا لباسش را با زعفران رنگ کند، نهی فرموده است. چون زعفران از خوشبویی های زنان بود؛ بنابراین مردان را از استعمال آن نهی می کند تا تشابهی با زنان صورت نگیرد.
عن ابْنِ عُمَرَ رضي الله عنهما عَنْ جَبَلَةَ، كُنَّا بِالْمَدِينَةِ فِي بَعْضِ أَهْل الْعِرَاقِ، فَأَصَابَنَا سَنَةٌ، فَكَانَ ابْنُ الزُّبَيْرِ يَرْزُقُنَا التَّمْرَ فَكَانَ ابْنُ عُمَرَ يَمُرُّ بِنَا، فَيقُولُ: إِنَّ رَسُولَ اللهِ صلى الله عليه و سلم ، نَهى عَنِ الإِقْرَانِ، إِلاَّ أَنْ يَسْتَأْذِنَ الرَّجُلُ مِنْكُمْ أَخَاهُ» بخاری(۲۴۵۵)
جبله رضي الله عنه میگوید: ما با جماعتى از عراقیها در مدینه بودیم، مردم دچار قحطى و گرانى بودند، ابن زبیر به عنوان غذا به ما خرما مىداد، ابن عمر رضیاللهعنه هم در میان ما رفت و آمد مىکرد و مىگفت: رسول الله صلى الله عليه و سلم از قرار دادن دو خرما در یک لقمه نهى کرده است . مگر اینکه رفیقش به او اجازه دهد.
نهی از خوردن چند دانه خرما با هم، در صورتی است که این خرماها را با یک دیگر به طور شراکت بخورند، زیرا کسی که چند خرما را با هم میخورد، سبب ظلم و تعدی بر حق شخص دیگر که شریکش میباشد، میگردد، و کسی که خرماهای خود را میخورد، هر طوری که میخواهد بخورد، گرچه چند دانه خوردن با هم موافق به ادب خوردن نیست. با قیاس بر خرما، هر چیزی دیگری که شبیه به خرما باشد، مانند: زرد آلو، انجیر، آلو، و غیره، اگر به طور شراکت خورده میشد، یا باید از آنها دانه دانه بخورد، و یا اگر مثلا دو دانه، دو دانه میخورد، از رفیقش اجازه بگیرد. انسان از خوردن حق دیگران جداً خود داری نماید.
عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ أَبِي طَالِبٍ رضي الله عنهما ، قَالَ: «رَأَيْتُ النَّبِيَّ صلى الله عليه و سلم يَأْكُلُ الرُّطَبَ بِالقِثَّاءِ» بخاری(۵۴۴٠)
از عبدالله بن جعرف بن ابی طالب رضي الله عنهما روایت است که گفت: رسولالله صلى الله عليه و سلم را دیدم که (رطب) را با خیار میخوردند.
رطب): عبارت از خرمای تازه، گفتنی؛ است، سبب خوردن خیار با خرمای تازه این است که خرمای تازه موجد حرارت، و خیار موجد برودت است، و این دو که باهم جمع شود، تعادل جسم را برقرار میسازد
عَنْ أَبِي ثَعْلَبَةَ، عَنِ النَّبِيِّ صلى الله عليه وسلم قَالَ إِذَا رَمَيْتَ بِسَهْمِكَ فَغَابَ عَنْكَ فَأَدْرَكْتَهُ فَكُلْهُ مَا لَمْ يُنْتِنْ مسلم(۱۹۳۱)
از ابوثعلبه رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: اگر تیرت را پرتاب کردی و پس از آن شکار را گم کردی، وقتی آن را (مرده) یافتی، مادامی که بدبو و متعفن نشده از آن بخور.
مفاد حدیث این است که هرگاه شکارچی تیری یا هر چیزی در حکم تیر را به سوی شکار پرتاب کند و تیرش به هدف بخورد، اما شکار را گم کند و از چشمانش پنهان بماند، بعد از این اگر شکار را درحالی بیابد که اثر کشنده ای جز تیرش بر آن نباشد، می تواند از آن بخورد. و این در صورتی است که شکار مورد نظر دچار تغییر و بوی بد و متعفن نشده باشد که در این صورت جزو پلیدی ها خواهد بود که خوردن آن برای سلامتی انسان خطرناک است.
عَنْ ابو هریره رضي الله عنه ، أَنَّ رَجُلًا قَالَ لِلنَّبِيِّ صلى الله عليه و سلم : أَوْصِنِي، قَالَ: «لاَ تَغْضَبْ» فَرَدَّدَ مِرَارًا، قَالَ: «لاَ تَغْضَبْ» بخاری(۶۱۱۶)ترمذی(۲۰۲۰)
از ابو هریره رضي الله عنه روایت است که شخصی برای رسولالله صلى الله عليه و سلم گفت: مرا نصیحت کنید. فرمودند: «خشمگین نشوید». آن شخص طلبش را چند بار تکرار نمود، و رسولالله صلى الله عليه و سلم در هربار میگفتند که: خشمگین نشوید.
خشم باعث دورى بسيارى از تباهى ها از انسان مى شود. تاثیرات منفی خشم محدود به بدن وجسم نیست بلکه روح وروان ما هم آسیب می بیند. واین خشم است که انسان از حالات عادی خارج شده و کارهای خواهد کرد که منجر به پشیمانی خواهد شد
از هشام بن حكيم بن حزام رضی الله عنه روايت است که وی در شام بر عده ای از کشاورزان غيرعرب گذشت که آنها را در آفتاب نگه داشته و روی سرشان روغن ريخته بودند! پرسيد: ماجرا چيست؟ گفتند: به خاطر خراج مجازات می شوند. و در روايتی آمده: به خاطر جزيه حبس شده اند. پس هشام رضی الله عنه گفت: گواهی می دهم از رسول الله صلى الله عليه وسلم شنيدم که می فرمود:«الله کسانی را که در دنيا مردم را شکنجه می کنند، عذاب می دهد»
هشام بن حکیم بن حزام رضی الله عنه در شام از کنار کشاورزانی غیر عرب می گذرد که در زیر آفتاب نگه داشته شده اند تا از گرمای خورشید بسوزند و برای اینکه شکنجه ی آنها بیشتر شود، روی سرهای شان روغن ریخته بودند. چون روغن بر شدت گرمای خورشید می افزاید. بنابراین سبب شکنجه ی آنها را جویا می شود که پاسخ می شنود: آنها اجاره ی زمین هایی را نپرداخته اند که در آنها کار می کردند. و در روایتی آمده است: جزیه ای را که بر آنان تعیین شده نپرداخته اند. وقتی هشام رضی الله عنه شکنجه ی آن افراد ضعیف را دید، گفت: گواهی می دهم از رسول الله صلی الله علیه وسلم شنیدم که: «هرکس مردمی را شکنجه کند و عذاب دهد که مستحق آن نیستند، الله متعال در قیامت او را عذاب می دهد. و این جزایی مطابق با عمل وی می باشد». بعد از اینکه هشام این مساله را یادآور می شود، نزد امیر رفته و حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم را برای او بازگو می کند. و این باعث می شود امیر وقت آنها را به حال خودشان رها کند و از این وضعیت نجات دهد. اما این به معنای عدم مجازات خطاکاران و تنبیه آنان به گونه ای نیست که آنان را از خطا و جرم شان بازدارد و مانع شرشان شود بلکه آنچه نهی شده، متوجه تعذیب و شکنجه ای افزون بر مجازات معمول می باشد.
از ابن عمر رضي الله عنه روایت است که رسولالله صلى الله عليه و سلم فرمودند: شب گذشته در خواب دیدم که نزد خانۀ کعبه هستم، در این وقت شخص گندم گونی را دیدم که از خوش چهرهترین اشخاص گندم گون بود، کاکلش به شانههایش میرسید، موهایش شانه زده بود و از سرش آب میچکید، و در حالی که دستهایش را بر سرشانههای دو نفر دیگر نهاده بود، به خانۀ [کعبه] طواف میکرد، گفتم: این شخص کیست؟ گفتند: این مسیح بن مریم است. و در پشت سرش شخص دیگری را دیدم که موهایش پرپیچ و تاب بود، و چشم راستش کور، و خیلی شبیه به (ابن قَطَن) بود [ابن قَطَن: کسی بود از قبیلۀ خُزاعه که در جاهلیت مرده بوده، دستهایش را بر شانههای شخص دیگری گذاشته بود و به خانۀ [کعبه] طواف کرد. گفتم: این کیست؟ گفتند: این مسیح دجال است»
عیسی علیه السلام را از آن جهت (مسیح) میگویند که چون مریض را مسح میکرد، به اذن الله شفا مییافت، و دجال را از آن جهت (مسیح) میگویند: که چشم راستش ممسوح یعنی کور است، و یا از این جهت او را (مسیح) میگویند که اکثر مناطق روی زمین را مسح میکند، یعنی میپیماید.
از عبدالله بن زید انصاری رضیاللهعنه روایت است که رسول الله صلیاللهعلیهوسلم برای دعای باران از خانه بیرون شد و به مصلی (عیدگاه) رفت. و هنگامیکه میخواست دعا کند رو بهسوی قبله ایستاد و ردایش را (که بر روی شانههایش انداخته بود) وارونه نمود. و در روایتی آمده است که: رسولالله صلیاللهعلیهوسلم رو به قبله و پشت بهسوی مردم کرده، ردایش را وارونه نمود و دعا کرد. سپس دو رکعت نماز
الله متعال بندگانش را به صورت های مختلف مورد آزمایش قرار می دهد تا به درگاه او دست به دعا بردارند و ذکر و یاد او را بر زبان بیاورند. در عهد رسول الله صلى الله عليه وسلم، زمانی که باران قطع شد و زمین خشک گردید، ایشان به همراه مردم به سوی مصلای عید در صحرا خارج شد تا از الله متعال طلب باران کند. چون این وضعیت مناسبت بیشتری با اظهار تضرع و زاری و درماندگی و نیاز به الله متعال دارد. سپس رو به قبله می کند که از آداب دعا بوده و به این ترتیب امید پذیرفته شدن دعا وجود دارد. و دست به دعا بر می دارد و از الله متعال می خواهد که بر مسلمانان باران بباراند و قحطی و خشکی را برطرف کند. و خوشبین به اینکه الله متعال وضعیت را دگرگون نموده و زمین خشک را به زمینی پر از گل و گیاه تبدیل می کند و سختی را برطرف نموده و گشایش حاصل می نماید، ردایش را از طرفی وارونه می کند و آنگاه دو رکعت نماز استسقاء با مردم می خواند و در آن با صدای بلند قرائت میکند.
عن أَبِي مُوسى وَمُعَاذٍ رضي الله عنهما بَعَثَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و سلم ، أَبَا مُوسى وَمُعَاذًا إِلَى الْيَمَنِ، فَقَالَ: يَسِّرَا وَلاَ تُعَسِّرَا، وَبَشِّرَا وَلاَ تُنَفِّرَا، وَتَطَاوَعَا فَقَالَ أَبُو مُوسى: يَا نَبِيَّ اللهِ إِنَّ أَرْضَنَا بِهَا شَرَابٌ مِنَ الشَّعِيرِ، الْمِزْرُ؛ وَشَرَابٌ مِنَ الْعَسَلِ، الْبِتْعُ فَقَالَ: كُلُّ مُسْكِرٍ حَرَامٌ» مسلم(۱۷۳۳)سنن النسائی(۵۶۰۴) ابی داود(۳۶۸۴)
رسولالله صلى الله عليه و سلم ابو موسى و معاذ رضي الله عنهما را (به عنوان حاکم) به یمن فرستاد، به ایشان دستورداد که سهلگیر باشند، با مردم سختگیرى نکنند مردم را به دین اسلام تشویق کنند، به آنان مژده سعادت بدهند، ایشان را از دین متنفّر نسازند، در اطاعت همدیگر باشند، (در اداره امور با هم مشورت کنند)، ابو موسى رضي الله عنه گفت: اى رسول الله صلیاللهعلیهوسلم! در سـرزمین ما (یمن) مشروباتى هست که از جو یا مزر یا عسل تهیه مىشوند (حکم آنها چیست؟) رسولالله صلى الله عليه و سلم فرمود: هر چیزى که مستکننده باشد حرام است
عن أَبِي قَتَادَةَ رضي الله عنه قَالَ: نَهى النَّبِيُّ صلى الله عليه و سلم ، أَنْ يَجْمَعَ بَيْنَ التَّمْرِ وَالزَّهْوِ، وَالتَّمْر وَالزَّبِيبِ، وَلْيُنْبَذْ كُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا عَلَى حِدَةٍ » بخاری(۵۶۰۲) مسلم(۱۹۸۸) سننالنسائی(۵۵۷۰)ابنماجه (۳۳۹۷)
ابو قتاده رضي الله عنه روایت است که رسولالله صلى الله عليه و سلم از تهیه شربت از خرماى خشک و خرماى نرسیده و خرما و کشمش مخلوط منع مىکرد، مىفرمود: باید شربت از هر یک از آنها به صورت جدا گانه تهیه شود.
(چون شربت مخلوط آنها سریعتر به صورت شراب و حالت مست کننده در میآید. پس هر میوهای که حالات مست کننده ایجاد کند حرام خواهد بود.
عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عَفَّانَ، قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم مَنْ تَوَضَّأَ فَأَحْسَنَ الْوُضُوءَ خَرَجَتْ خَطَايَاهُ مِنْ جَسَدِهِ حَتَّى تَخْرُجَ مِنْ تَحْتِ أَظْفَارِهِ متفقعلیه مسلم(۲۴۵)مسنداحمد(۴۷۶)
از عثمان رضیاللهعنه روایت است که رسولالله صلیاللهعلیهوسلم فرمود: «هرکس وضو گرفت و به نحو احسن (و با رعایت آداب، سنن و غیره) آن را به انجام و کمال رساند، به برکت آن، نجاست گناهانش از تمام وجودش میریزد، به طوری که از زیر ناخنهایش خارج میشوند.
در این حدیث ، که از میانرفتن گناهان در اثر وضو ذکر شده است، منظور از این گناهان، «گناهان صغیره» هستند و برای محوشدن گناهان کبیره، توبه و انابه و رجوع و بازگشت و ندامت و پشیمانی الزامی است. و اکثر علماء و اندیشمندان اسلامی نیز بر این باورند که مراد از بخشیدهشدن گناهان به وسیلهی وضوء، گناهان کوچک و صغیره میباشد که انسان به ذریعهی اعضا و جوارح خویش مرتکب میشود، چرا که کبائر بدون توبه بخشوده نمیشود.