View in Telegram
🔖 ما در حال گذاریم هرچند در این گذار، یأس، خود را تحمیل می‌کند و باخته‌ایم. دگردیسی‌ای که ما در زمان‌های دیگری انتظارش را می‌کشیدیم کمین کرده چون حیوان وحشیِ به خود لرزانِ گرسنه، گوش به زنگ. دستمان هنوز می‌خارد و کهیرها هنوز نخوابیده. امروز ما دوباره شروع به بی‌پروا حرف زدن کرده‌ایم. ما درون واقعیتی هستیم. ما بی‌ نظیر فلج شده‌ایم. رزیتا نمی‌تواند خانه را تمیز کند. کارولینا کلاس‌هایش را نمی‌رود. گلدان‌ها همه خشک شده‌اند. آغاز به بی‌پروا حرف زدنِ دوباره به معنای حرف زدن جمعی است. به عبارت دیگر بیان ارزشی است که ما به شکل جمعی تولید و فتح کرده‌ایم. ابتذال استفاده‌ی هرروزه. ما دیده‌ایم که نظیر چگونه کار می‌کند. آمد. بالأخره نظیر آمده؛ این شاهد رسواکننده‌ برای آیندگان تا بدانند چگونه تمدن و توحش دست در دست هم بر این جزیره‌ی گزاف‌گو گام زده‌اند؛ جزیره‌ای که همچون آهن‌ربا همه‌جور آدمی به خودش جذب کرده، آدم‌های رذل و دغلکارها و احمق‌ها و زنان بشردوست قلابی و آدم‌های دیوانه و ما گرچه زور می‌زنیم لحنمان، لرزش بی‌امانمان را منعکس نکند می‌پرسیم: همان پرسش ابدی و ازلی را: همان را که گرچه نوسانات بازار ما را از جا تکان نمی‌دهد اما نگرانمان می‌کند: حسی کور از وظیفه‌شناسی و مسئولیت‌پذیری سرکوفته است: حسی گنگ از دلسوزی: گاه این جهان پر از هیولا می‌شود و ما خود را لرزان می‌بینیم و آرزو می‌کنیم که اینطور نباشد: چه خبر نظیر؟ چه خبر از آن طرف؟ هنوز نخوابیده؟ ___نه. من که بازمی‌گشتم هنوز مردم هر شب توی جلفا و چهارباغ کف خیابان بودند. هنوز نخوابیده. هنوز مردم ایستادگی می‌کردند. 📌 هنوز نخوابیده / داستانی از سپیده نوری جمالویی 🔗 متن کامل داستان در سایت ادبیات اقلیت @Aghalliat
Telegram Center
Telegram Center
Channel