#شهادت_سگ_به_ولایت_علی_و_اولادش #فضل_بن_شاذان در کتاب "الروضه" با اسنادی که به ابو هریره می رسد نقل می کند که گفت:
«ما با پیامبر نماز می خواندیم پس از اتمام نماز به سوی ما روی گرداندند و با ما هم صحبت شدند تا اینکه مردی از انصار وارد شد و گفت:
ای رسول خدا سگ فلانی مرا گاز گرفت و لباسم را پاره کرد و مانع شد که با شما نماز بخوانم روز دوم نیز یکی از صحابه آمد و چنین شکایتی را در مقابل پیامبر کرد.
پیامبر گفت: اگر سگ عقور باشد قتلش واجب است سپس بلند شدند و ما هم با ایشان بلند شدیم و به سوی منزل صاحب سگ رفتیم، انس در زد صاحب خانه پرسید :
کیست؟
انس جواب داد: پیامبر خدا پشت در شماست، مرد در را باز کرده و می گوید پدر و مادرم فدایت ای رسول خدا چه چیزی باعث شد که شما به درخانه من بیایید ؟ در حالی که من بر دین شما نیستم! پیامبر فرمودند بخاطر حاجتی آمدیم؛
#سگ تو لباس دو نفر را دریده و آنها را گاز گرفته است مرد می رود و طنابی در گردن سگ زده و نزد رسول خدا می آورد وقتی پیامبر به سگ نگاه می کند سگ به اذان خدا به زبان می آید و می گوید: السلام علیک ای رسول خدا چرا اینجا آمده ای برای چه قصد قتل مرا داری؟؟
پیامبر در جواب سگ می گوید به دلیل اینکه لباس دونفر را دریدی و به آنها صدمه وارد کردی سگ جواب می دهد ای رسول خدا آن قومی که ذکر کردی منافق هستند ناصبی هستند بغض علی را دارند اگر آنها ناصبی نبودند من هرگز به آنها تعرض نمی کردم چون آنها با علی بد بودند و او را دشنام می دادند من هم این کار را با ایشان کردم وقتی پیامبر این را شنید به صاحب سگ وصیت کرد از سگ مراقبت کامل را به جا بیاورد و خواستند که برگردند صاحب سگ به دست وپای پیامبر می افتد که ای رسول خدا از خانه من میروی درحالی که سگ من به نبوتت و خلافت علی پسر عمویت شهادت داده است سپس اسلام می آورد وهمه اهل خانه نیز مسلمان می شوند.»
📕منبع:
بحار الأنوار - ط دارالاحیاء التراث نویسنده : العلامة المجلسي جلد : ۴۱ صفحه : ۲۴۶ و ۲۴۷