🔺شیر خونینیال
🔺
داد باران این خبر با غرش رگبارها:
عاقبت کشتند شیر غزه را تاتارها
گرچه چون نی در خروش آمد جهان از داغ او
تا ابد پیچد نفیرش در دل نیزارها
شد فلک، مبهوت شیر خفته و بر نعش او
حال عالم را به هم زد زوزهی کفتارها
خود پی این بود عمری، چونکه میدانست نیست
جز شهادت، جامهای زیبندهی سردارها
قاتلان از کشتهاش ترسان، ولی آسوده بود
در دل ویرانه حتی چون سپهسالارها
خون او هرچند یاقوتی است بر تاج حماس
لکهی ننگی است بر دامان سازشکارها
سرزمین نخل و زیتون سر نخواهد کرد خم
تا ز خاک قدس خیزد میثم تمارها
آرزویم اینچنین مرگی است با چشمان باز
مست خوابی ناز چون او در دل آوارها
شیر خونینیال من! از غرش مردانهات
باختر لرزید با انبوه جنگافزارها
زندهی جاویدی اما خیل غاصب، روز و شب
خفته در تابوت هر آژیر، چون مردارها
روی هم فردا تلنبار است نعش غاصبان
غرب وحشی! هرچه داری رو کن از انبارها
کربلا را کردهای تکرار، اما دیر نیست
تا بیفتی عاقبت در پنجهی مختارها
در فلسطین، سنگها مشتاق سر کوبیدناند
تا برون آریم از سوراخ صهیون، مارها
دارتان خواهد شد این سروی که آبش دادهاند
خون قاسمها، حسنها، هنیهها، سنوارها
✍ افشین علا
🗓️مهر ۱۴۰۳
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا
🔺
https://B2n.ir/n98433