「رِفـٰاقَت‌تا‌شَهـٰادٺ…!」

#پدر
Channel
Logo of the Telegram channel 「رِفـٰاقَت‌تا‌شَهـٰادٺ…!」
@aflakian1Promote
338
subscribers
15.5K
photos
2.7K
videos
4.1K
links
« بســمِ‌اللھ❁‌‍» •᯽• براشہیدشدن اول بایدمثݪ شہدازندگےڪنێ(:♥️ •᯽• مطالب‌‌هدیہ‌محضرحضرت‌ #زهرا‌ﷺمیباشد🥺 کپی‌بࢪاهࢪمسلمون #واجب‌صلوات‌یادت‌نࢪه:)💕 •᯽• گــوش‌ج‌ـــان(:💛 ⎝‌➺ @shahide_Ayandeh313 •᯽• از¹³⁹⁴/¹⁰/²⁷خـادمیم🙂💓
♨️دروغ پرهزینه

📍آیا مسئولان، مردم و خانواده‌های داغدار نباید علیه #پدر_فتنه اقامه شکایت کنند؟

📍آیا تشویش اذهان عمومی، اختلال در امنیت کشور، ارتباط و تهیه خوراک مداوم برای رسانه‌های معاند جرم نیست؟

📍آیا نباید با برخوردهای متناسب با جرم، بازدارندگی در موارد مشابه ایجاد کرد؟

قضاوت با شما
از سوࢪیه زنگ مۍزد و تاکید مۍکࢪد که فاطمه قࢪآن حفظ کند که الان فاطمه حافظ ۴ جزء قرآن است📖ـ
مصطفۍ با خود قࢪاࢪ گذاشته بود
که هࢪ زمانۍ که از یاد شهدا غافل شد ࢪوزه بگیࢪد و به دوستان خود نیز گفته بود هࢪ وقت از یاد شهدا غافل شدید خود ࢪا تنبیه کنید🔗

راوے: #پدر_شهید🌱
#شهید_مصطفے_صدرزاده🌸
#نـࢪدبـاݧ‌آسـمـاٰݩ
@aflakian1
#دلنوشته👌

رَهْبَر ❤️
'نشوے ٺنها،☝🏻
مَنْ ✋🏻 یارِ| #ٺو |مے گردم،
و َز جُرگه ے عُشّاقٺ👥,
سردارِ ° ٺو °مے گردم ؛
[ #پدرِ "انقِلابے 🍃🌹
ــــــــــــــــــــ🕊

↶【به ما بپیوندید 】↷
●━━━━━━───────
#خاڪےها
● °•| @aflakian1 |•° ●
#تلنگرانه👌
.
در سال های اخیر، جماعت چادریِ کشور ما، به چند دسته تقسیم شدند:
.
1️⃣⁩یه عده هستند به اسم «چادری های خودمونی😕»
این عده جلوی نامحرم ها چادری هستند و رفتارشونم سنگینه؛
منتهی فقط جلوی نامحرم های ناآشنا!
مثلا یه دخترخانوم از این دسته،در مقابل پسری توی خیابون یا #دانشگاهیا...چادری هست و سنگین هم رفتار میکنه،
اما اگه همین پسر،دو روز دیگه بشه«دومادِ خالهِ مامانِ زن داییِ همون دخترخانوم»
با وجود اینکه اون پسر همچنان نامحرمه،ولی رفتار و پوشش این دختر خانوم در مقابلش از زمین تا آسمون متفاوت و خیلی خودمونی میشه!😐
.
2️⃣⁩یه عده هستند به اسم «چادری های طفلکی🥺»
این عده تا زمان مجردیشون در زیر یوغ پدری ظالم اسیر هستند؛ که این پدر فقط دوست داره دخترش باحجاب باشه.😞
اون طفلکی ها هم از اونجا که #پدر گرامیشون رو دوست دارند، بالاجبار#چادر سر میکنند.
غالبا این عده بعد از آزادی از زیر یوغ پدر
و ازدواج کردن به مقدار حدودا P رادیان، تغییر می کنند.
این عده تعداد زیادی به اصطلاح «داداشی» توی جاهای مختلف دارند:
تو دانشگاه🎓
فضای مجازی📱
سوپری سر کوچه :/
همسایه ی بغلی یا پایینی🏠
برادرِ دوستِ صمیمی👭
پسرعمو یا پسرخاله👬
و داداشی های دیگه ای که ذکر نام و نسبت آنها در این مقال نمیگنجد.😑
.
3️⃣⁩یه عده هستند به اسم «چادری های مشروط🙁»
این عده به شرطی #چادری میمونند که:
وارد دانشگاه نشن🏢
عروسی نرن👰
تفریح نرن😎
تو جمع دوستاشون نباشن👭🙋‍♀
کسی تیکه ای بهشون نندازه
و...
.
4️⃣⁩یه عده هستند به اسم «چادری هایِ از تو یه چیزِ دیگه😏»
این عده فقط با یه تیکه پارچه ی سیاه خودشون رو پوشوندن و پوشش مناسبی زیر چادرشون ندارند؛😒
علاقه ای به رفتار مناسب هم ندارند
توی جمع نامحرم قهقهه میزنند🤣
با نامحرم رفتار مناسب ندارن🙌
طرز صحبت کردنشون مناسب نیست یا..😷
.
5️⃣⁩یه عده هستند به اسم «چادری های خوش عکس😍»
این عده خوش عکس به دنیا میان😎
خوش عکس زندگی میکنن😎
و خوش عکس از دنیا میرن😎
عده ی مذکور، عکس هاشون رو با «هزاران عشوه و آرایش» تو پیج هاشون میذارن، یا به پیج هایی در این زمینه میدن و اونها قبول زحمت میکنن و با عنوان #داف_چادری و...منتشر میکنند.😞
.
6️⃣⁩عده زیادی از چادری ها هم هستند که
معیارِ #حجاب و پوششون🙂
اخلاق و رفتارشون🙂
علایق و سلایقشون🙂
گفتار و کردارشون🙂
عملکردشون چه توی دنیای واقعی(توی هرجایی و هرجمعی، فامیل، غریبه، دوستان، #عروسی و..)
و چه فضای مجازی،
رضایت #خدا و الگوشون حضرت زهراست.😍
بنظرم بهترین اسم برای دسته ی آخر، «چادری های زهراییست».❤️


#جزء_دسته_ی_آخر_باشید

ــــــــــــــــــــ🕊

❀••┈••❈✿@aflakian1✿❈••┈••❀
خاطرات_شهید_محسن_حججی😍💖
(قسمت_نهم)

😔قرار بود صبح اعزام شود سوریه. شب قبلش با هم رفتیم #گلزار_شهدا.
تا بخواهیم برسیم گلزار ، توی ماشین فقط گریه میکردم و اشک میریختم. دیگر نفسم بالا نمی آمد.😢
بهم می گفت: "صبور باش زهرا. صبور باش خانم."
میگفتم: "نمیتونم محسن. نمیتونم."😭
به گلزار که رسیدیم، رفتیم سر مزار "علیرضا نوری" و "روح الله کافی زاده". بعد از مقداری محسن پاشد و رفت طرف سنگ شهدای #جاویدالاثر.
گفت: "میخوام ازشون اجازه رفتن بگیرم."😌
دنبالش میرفتم و برای خودم #گریه میکردم و زار میزدم. برگشت.
بازویم را گرفت و گفت: "زهرا توروخدا گریه نکن. دارم میمیرم."😭
گفتم: "چیکار کنم محسن. ناآرومم. تو که نباشی انگار منم نیستم. انگار هیچ و پوچم. نمیتونم بهت بگم نرو. اما بگو با #عشقت چیکار کنم؟"😩
رفتیم خانه. تا رسیدیم کاغذ و خودکاری برداشت و رفت توی اتاق. بهم گفت: "میخوام #تنها باشم."
فهمیدم میخواهد #وصیت_نامه اش را بنویسد. مقداری بعد از اتاق آمد بیرون. نگاه کردم به #چشمانش. سرخ بود و پف کرده بود.
معلوم بود حسابی گریه کرده. 😭😭
✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿
روز اعزام بود. موقع خداحافظی. به پدر و مادرش گفت: "نذر کرده بودم اگر دوباره قسمتم شد و رفتم سوریه پاتون رو ببوسم."😍
افتاد و پای #پدر و #مادر ش را بوسید. بعد هم خواهرهاش رو توی بغل گرفت و ازشان خداحافظی کرد. همه #گریه میکردند.😭
همه #بیقرار بودند. رو کرد بهشان و گفت: "یاد بی بی حضرت زینب علیها السلام کنید. یاد اسیریش.😔یاد غم ها و مصیبت هاش.😭اینجور آروم میشید. خداحافظ."
✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿
رفتیم #ترمینال برای بدرقه اش. پدر و مادرم بودند و مامان خودش و آبجی هاش. علی کوچولو هم که بغل من بود.
تک تک مان را بوسید و ازمان خداحافظی کرد.
پایش را که توی اتوبوس گذاشت، یک لحظه برگشت. 😌
نگاهمان کرد و گفت: "جوانان #بنی_هاشم، #علی_اکبرتون داره می ره! "
همه زدیم زیر گریه. 😭😭😭
.
🍃💕💕💕💕💕💕💕🍃
هر روز محسن با #موتور می رفت به آن شش #پایگاه سر میزد. نیروها را خوب توجیه میکرد، ساعت ها به آن ها آموزش می داد و وضعیت زرهی شان را چک میکرد.😇👌🏻
چون توی #سفرقبل، دوره ی تانک تی ٩٠ روسی را گذرانده بود و به جز این تانک، از هر تانک دیگری هم خوب و دقیق سر در می آورد، نیرو ها رویش حساب ویژه ای باز میکردند.🙋🏻‍♂️ به چشم یک #فرمانده نگاهش میکردند.😲
بچه های #عراقی و #افغانستانی به غیر از کاربلدی و مهارت محسن، شیفته اخلاق و رفتارش هم بودند.😍💙
یک #جابر میگفتند، صد بار جابر از زبانش می ریخت.
خیلی از عصرها که محسن می رفت به پایگاه هایشان سر بزند، دیگر نمی گذاشتند شب برگردد.😑😄
او را پیش خودشان نگه می داشتند.
می‌گفتند: "جابر هم #عزیزدل ماست و هم توی این بیابان ،#قوت_قلب ماست."😍😇
✱✿✱✿✱✿✱✿✱
یکبار که توی خط بودیم، بهش گفتم: "محسن. هر بلایی بخواد اینجا سرمون بیاد. ولی خیلی ترسناکه که بخوایم #اسیر بشیم، بعدش #شهید بشیم."😖
نگاهم کرد. یک حدیث از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را برایم خواند: "مرگ برای #مومن مثل بوییدن یک #دسته_گل خوشبو است."😌👌🏻
خندید و گفت: "یعنی انقد راحت و آرام."
بعد نگاهی دوباره بهم کرد و گفت: "مطمئن باش اسارت هم همینه. #راحت و #آرام!"😉
✱✿✱✿✱✿✱✿✱✿
#عکس شهدای #مدافع_حرم نجف آباد را زده بود گوشه چادر. پشت سر هم. 🤗
بین آن عکس ها، یک جای خالی گذاشته بود. بچه های #حیدریون که میرفتند توی چادر، محسن آن جای خالی را نشان می داد و با #عربی دست و پا شکسته به آن ها میگفت: "اینجا جای منه. دعا کنید. دعا کنید هر چه زودتر پر بشه."😌
بچه های حیدریون با تعجب نگاهش میکردند. می‌گفتند:"این دارد چه می گوید؟"😳

ادامه_دارد...
.


چند دوست صمیمی داشت که روزهای آخری که می خواست برود به آنها گفته بود دعا کنید خداوند ما را پودر کند.❗️در این چند سال هرچه خواستیم دنبال کارهای مزار یادبودش برویم انگار کسی جلوی کار را می گرفت.😕 دلش می خواست گمنام و بی نام و نشان مثل حضرت زهرا(س) باشد.😔

#پدر_شهید با اشاره به شهادت فرزندش بیان کرد: همیشه به دوستانم می گویم مداح ها فقط روضه ای از علی اکبر (ع) امام حسین خوانده اند ولی من با جان حس کردم.💔
وقتی در حال رفتن بود او را از پشت سر نگاه کردم، بعدا از دوستانش شنیدم که به آن ها گفته بود حس کردم پدرم من را نگاه می کند برای همین برنگشتم او را ببینم تا دلم نلرزد.😔زمانی که از منطقه تماس گرفت، گفتم مراقب باش، حضرت زینب (س) به شما احتیاج دارد کاری کنید که ریشه داعش و تکفیری ها کنده شود.💪👌

راوی:پدرشهیدمدافع‌حرم
#شهید_محمدرضا_بیات


+ماشهادت دادیم که #شهادت زیباست↓

| @aflakian1 |
#پدر_مادر

جابر جعفى مى‏گويد: در محضر امام صادق (عليه السلام) بودم

مردى عرضه داشت پدر و مادرم از اهل سنت‏اند و بسيار متعصب، با آنها چگونه رفتار كنم؟

امام فرمود: با شيعيان واقعى ما چگونه برخورد مى‏كنى؟

عرض كرد: با عشق و محبت، و با اقدام به حلّ مشكلات آنان

امام صادق(ع)فرمودند: با پدر و مادرت به همين صورت رفتار كن.

#امام_صادق
#پدر

«حق پدرت آن است که بدانی او اصل و ریشه تو است و اینکه اگر او نبود، تو هم نبودی. پس هرگاه در خود چیزی دیدی که مایه ‌خودپسندی و اعجاب تو شد، بدان که اصل این نعمت که داری، پدرت است. پس خدا را بستای و به همان اندازه او را سپاس گزار باش، که هیچ توان و نیرویی نیست مگر به عنایت و خواست خدا».

#امام_سجاد
#پدر و مادرتون رو راضی نگه دارید!
@sokhanedin کانال پــا منبــری
دست پدرتون و پای مادرتون ببوسید بگید براتون دعا کنند بخدا ضرر نمیکنید

سخنرانی شیرین از احترام به پدرمادر
مرحوم شیخ #احمد_کافی

@tarkgonah1
🌻🌱🍃🌻🌱🍃🌻🌱🍃🌻🌱🍃

چنانچه هر کسی بر دودمانی پاک می نازد
علی فرزند عمران است و از این ، خاک می نازد

چه گرگانی که با یک نعره اش از زوزه افتادند
پیمبر بر عمویی اینچنین بی باک می نازد

نبی از او وصی از او و نجل فاطمی از او
به یُمن هر سه ی اینها بر او لولاک می نازد

عروسش کیست؟ کوثر پس یقیناً از همین بابت
به کلّ سوره ها یک لفظِ ٲعطیناک می نازد

به وقت بردن نام تو اهل مصر می بینند
که یوسف بر گریبانی که باشد چاک می نازد

نمی نازند جز نیکان عالم بر #ابوطالب
به بوسفیان ملعون دوده ای سفّاک می نازد

نه بر انگور نه بر مستی خود مدّعی دارد
که چون نقش ضریح مرتضی شد تاک می نازد


#سید_رضا_هاشمی
▫️

جواب علی بن موسی الرضا علیه السلام
در جواب نامه ی ابان ابن محمود که از ایمان حضرت ابوطالب سوال کرده بود :

انّک ان٘ لم تقر بایمان ابی طالب فمصیرک الی النار !
اگر اقرار به ایمان ابی طالب نداشته باشی
حقیقتا جایگاه تو جهنم است
▫️

شرح نهج البلاغة ابن أبي الحديد ، ج 14، ص 68


#حضرت_ابوطالب_علیه_السلام
#ایمان_ابی_طالب
#عمران
#علی_بن_ابی_طالب
#حامی_نبوت
#پدر_ولایت
#ابوالائمه
#شعب
#عام_الحزن

🌻🌱🍃🌻🌱🍃🌻🌱🍃🌻🌱🍃


https://telegram.me/tarkgonah1
「رِفـٰاقَت‌تا‌شَهـٰادٺ…!」
https://telegram.me/aflakian1 شهدان پدرو پسر🌹🌹 @aflakian1
#پدر_و_پسر

ﻃﯽ ﻋﻤﻠﯿﺎﺕ ﺗﻔﺤﺺ، ﺩﺭ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﭼﯿﻼﺕ، ﭘﯿﮑـــــﺮ ﺩﻭ ﺷﻬﯿﺪ ﭘﯿﺪﺍ
ﺷﺪ ...
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺷﻬﺪﺍ ﻧﺸـــﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺑﺎ ﻟﺒﺎﺱ ﻭ ﺗﺠﻬﯿﺰﺍﺕ ﮐﺎﻣﻞ ﺑﻪ
ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺗﮑﯿﻪ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ . ﻟﺒﺎﺱ ﺯﻣﺴﺘﺎﻧﯽ ﻫﻢ ﺗﻨﺶ ﺑﻮﺩ. ﺷﻬﯿﺪ ﺩﯾﮕﺮ ﻻﯼ ﭘﺘﻮ ﭘﯿﭽـــﯿﺪﻩ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ . ﻣﻌﻠﻮﻡ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺩﺭﺍﺯ ﮐﺶ ﻣﺠـــرﻭﺡ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ .
اﻣﺎ ﺳـــﺮ ﺷﻬﯿﺪ ﺩﻭﻡ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺩﺍﻣـــﻦ ﺍﯾﻦ ﺷﻬﯿﺪ ﺑﻮﺩ ، ﯾﻌﻨﯽ ﺷﻬﯿﺪ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺳﺮ ﺁﻥ ﺷﻬﯿﺪ ﺩﻭﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺍﻣﻦ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ.
ﺧﺏ ، ﭘﻼﮎ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ، ﭘﻼﮎ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﯾﻢ ﮐﻪ ﺑﺼﻮﺭﺕ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﻫﻢ ﺍﺳﺖ.
#555 ﻭ #556 .
ﻓﻬﻤﯿﺪﯾﻢ ﮐﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺎ ﻫﻢ ﭘﻼﮎ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﻧﺪ.
ﻣﻌﻤﻮﻻ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺧﯿﻠﯽ ﺭﻓــــﯿﻖ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﺑﺎ ﻫﻢ ﻣﯽ ﺭﻓﺘﻨﺪ
ﭘﻼﮎ ﻣﯽ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ.
ﺍﺳﺎﻣﯽ ﺭﺍ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﺩﺭ ﮐﺎﻣﭙﯿﻮﺗﺮ.
ﺩﯾﺪﯾﻢ ﮐﻪ ﺁﻥ ﺷـــﻬﯿﺪﯼ ﮐﻪ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ ، ﭘـــﺪﺭ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺁﻥ ﺷﻬﯿﺪﯼ ﮐﻪ ﺩﺭﺍﺯﮐﺶ ﺍﺳﺖ،
ﭘﺴــــﺮ ﺍﺳﺖ .
ﭘﺪﺭﯼ ﺳﺮ ﭘﺴﺮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺍﻣﻦ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ
#ﺷﻬﯿﺪ ﺳﯿﺪ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﺍﺳﻤﺎﻋﯿﻞ ﺯﺍﺩﻩ ﭘﺪﺭ ﻭ #شهید ﺳﯿﺪ ﺣﺴﯿﻦ
ﺍﺳﻤﺎﻋﯿﻞ ﺯﺍﺩﻩ پسر
____________________
https://telegram.me/aflakian1