「رِفـٰاقَت‌تا‌شَهـٰادٺ…!」

#رفاقت_به_سبک_تانک
Канал
Логотип телеграм канала 「رِفـٰاقَت‌تا‌شَهـٰادٺ…!」
@aflakian1Продвигать
338
подписчиков
15,5 тыс.
фото
2,7 тыс.
видео
4,1 тыс.
ссылок
« بســمِ‌اللھ❁‌‍» •᯽• براشہیدشدن اول بایدمثݪ شہدازندگےڪنێ(:♥️ •᯽• مطالب‌‌هدیہ‌محضرحضرت‌ #زهرا‌ﷺمیباشد🥺 کپی‌بࢪاهࢪمسلمون #واجب‌صلوات‌یادت‌نࢪه:)💕 •᯽• گــوش‌ج‌ـــان(:💛 ⎝‌➺ @shahide_Ayandeh313 •᯽• از¹³⁹⁴/¹⁰/²⁷خـادمیم🙂💓
🌸#رفاقت_به_سبک_تانک🌸

🥀خمپاره💣 که آمد يکي داد مي زد🗣:ساکت شو🤫🤫!ساکت شو🤫🤫!تو نمي توني اشک😢😢 منو در بياري!!؟؟
رفتم سمت صدا🗣🗣.
ديدم يک نفر انگشت هايش قطع شده.اين حرف را به دست خوني اش مي گويد :ساکت شو🤫🤫 !! ساکت شو 🤫🤫!!تو...🥀

+ماشهادت دادیم که #شهادت زیباست↓
| @aflakian1 |
🥀#رفاقت_به_سبک_تانک🥀

🌺در رودخانه نزديک مقر آب تني ميکرديم.يکي از بچه ها که شنا بلد نبود افتاد تو آب.💧💦 چند بار رفت زير آب و بالا آمد شنا بلد نبود يا خودش را به نابلدي ميزد،خدا مي داند .برادري پريد توي آب 💦💧و او را گرفت وقتي داشت اورا با خودش مي آورد بالا ميگفت:کاکا سالم هستي؟🤔 و او نفس زنان ميگفت:نه کاکا سالم خانه است من جاسم هستم.😂😂🌺

#نشروکپي_مطالب_کانال_کاملاآزاد

+ماشهادت دادیم که #شهادت زیباست↓
| @aflakian1 |
🌱🌹#رفاقت_به_سبک_تانک 🌹🌱

رفته بوديم ميدان تير. هرچه تير ميزدم نه به هدف ميخورد نه به اطرافش. 🤔دوسه نفر آمدند گفتند برو جلوتر بزن. رفتم جلوتر باز هم نخورد. اسلحه رو گرفتم سمت ديوار نميخورد. خشاب رو درآوردم .نامرد ها تير مشقي گذاشته بودند😜.گلوله بدون مرمي.ايستاده بودند و داشتند ميخنديدند.😂😂😅😅

#نشروکپي_مطالب_کانال_کاملاآزاد

+ماشهادت دادیم که #شهادت زیباست↓
| @aflakian1 |
🥀#رفاقت_به_سبک_تانک 🥀

🌺همه را صف کرده بودند که قبل از اعزام واکسن بزنند خودش را به هر دري زد که واکسن نزند.ميگفت من قبلا جبهه بودم احتياج به واکسن ندارم.چند بار هم خواست يواشکي از صف رد بشود اما نگذاشتند .نوبتش که شد آستينش را بالا زدند ديدند دستش مصنوعي است .برش گرداندند.🌺

#نشروکپي_مطالب_کانال_کاملاآزاد

+ماشهادت دادیم که #شهادت زیباست↓
| @aflakian1 |
💐💐#رفاقت_به_سبک_تانک 💐💐

🌾🌾#نزدعرفا_ايثارشرک_است🌾🌾

سه ساعت از ظهر 🌞گذشته بود و هنوز ماشين 🚗غذا🍚🥤 نيامده بود.گرسنگي بيداد ميکرد.
بلاخره غذا🍜🍜 رسيد.همه دور قابلمه🥣 غذا جمع شده بودند و تنها يک رزمنده هنوز مشغول عبادت 🤲🤲بود و نيامده بود. صدايش🗣🗣 کردند نيامد.
يکي از بچه ها گفت :(اشکالي ندارد، نيايد.غذايش 🍚🍵را بدهيد من بخورم.)
با شنيدن اين حرف،آن برادر عبادتش را قطع🤦‍♂ کرد و در يک چشم به هم زدن ،ظرف غذا 🍵را از جلوي ما برداشت و گفت :(نزد عرفا ،ايثار شرک است!!)😉😉

+ماشهادت دادیم که #شهادت زیباست↓
| @aflakian1 |
🍁#رفاقت_به_سبک_تانک🍁

🌾#التماس_دعا🌾

🌸بر خلاف همه اشخاص 👨‍👨‍👦‍👦که موقع نماز و دعا اگر ميگفتي:(التماس دعا🤲)جواب مي شنيدي:(محتاجيم به دعا🤲) به بعضي از بچه هاي حاضر جواب که ميگفتي،جواب هاي ديگري ميگفتند.
يکبار به يکي گفتم:(فلاني 🧔مارو هم دعا بفرما)
فورا گفت:(شرمنده سرم شلوغه🤦‍♂.ولي باشه،چشم🙋‍♂.سعي خودمو ميکنم.اگه رسيدم رو چشام🌸.😅😂

🍃🍃🌺🌺🍃🍃

+ماشهادت دادیم که #شهادت زیباست↓
| @aflakian1 |
🌾#رفاقت_به_سبک_تانک🌾

🍁#پتو🍁

💐هوا خيلي سرد☁️☁️🌪 بود.از بلندگو📢 اعلام کردندجمع شويد جلوي تدارکات و پتو بگيريد.فرمانده گردان با صداي بلند🗣 گفت :(کي سردشه🌪☁️؟؟)
همه جواب دادند :(دشمن)😂😂
فرمانده گفت:(احسنت،احسنت.معلوم مي شودهيچکدام سردتان☁️ نيست.بفرماييد برويد دنبال کارهايتان🙁🙁.،پتويي نداريم که به شما ها بدهيم.
داد همه رفت به آسمان. البته شوخي بود.😂💐

+ماشهادت دادیم که #شهادت زیباست↓
| @aflakian1 |
🥀#رفاقت_به_سبک_تانک🥀
🐱#گربه_🐱
از يکي از نيروهاکه از نگهباني برگشت پرسيدم :(چه خبر؟؟)🤷‍♂
گفت:(جاتون خالي 🤦‍♂يه گربه🐱 عراقي ديدم.)
گفتم :(از کجا فهميدي گربه عراقيه؟؟؟)🤷‍♂
گفت:(آخه همينجور که راه ميرفت جار ميزد😮:الميو الميو🙀)

+ماشهادت دادیم که #شهادت زیباست↓
| @aflakian1 |
#رفاقت_به_سبک_تانک💐

#بني_صدر_واي_به_حالت🤦‍♂
پدر و مادرم👴🏻👵🏻 ميگفتند بچه اي و نمي ذاشتند بروم جبهه.يک روز که شنيدم بسيج اعزام نيرو دارد،لباس هاي(صغري)خواهرم 🧕را روي لباس هايم پوشيدم و سطل آب را برداشتم و به بهانه آوردن آب 💧از چشمه زدم بيرون ،پدرم که گوسفند🐏🐐 هارا از صحرا مي آورد داد زد:<<صغري🧕 کجا>>براي اينکه نفهمد سيف الله هستم سطل آب را بلند کردم که يعني ميروم آب💧 بياورم. خلاصه رفتم و ازجبهه لباس👚🧥 هارا با يک نامه ✉️پست کردم.يک بار پدرم👴🏻 آمده بود و از شهر به پادگان تلفن☎️ کرد.از پشت تلفن به من گفت (بني صدر!واي به حالت!مگه دستم👋👋 بهت نرسه.)

+ماشهادت دادیم که #شهادت زیباست↓
| @aflakian1 |
#رفاقت_به_سبک_تانک😂

🌺به سلامتی فرمانده🌺

دستور بود هیچ کس بالای ٨٠ کیلومتر سرعت، حق ندارد رانندگی کند!

یک شب داشتم می‌آمدم كه یکی کنار جاده دست تکان داد
نگه داشتم
#سوار كه شد ،
گاز دادم و راه افتادم
من با
#سرعت می‌راندم و با هم حرف می‌زديم !

گفت: می‌گن #فرمانده لشکرتون دستور داده تند نرید !

راست می‌گن؟!

گفتم: #فرمانده گفته ! زدم دنده چهار و ادامه دادم : اینم به سلامتی #فرمانده باحالمان !!!
مسیرمان تا نزدیکی واحد ما، یکی بود؛ پیاده که شد، دیدم خیلی تحویلش می‌گيرند !!

پرسيدم : کی هستی تو مگه ؟!

گفت : همون که به افتخارش زدی دنده چهار ...😰😱😂😂


♡ایـنْجابِیْــت‌ُالشُّهَــداســت...👇
‎°|• @khaki_314 •|°
#رفاقت_به_سبک_تانک💣

🔸▫️روزی در عملیات کربلای یک در مناطق اطراف مهران چند اَفسر عراقی به اسارت در آمده بودند

🔹▫️طبق معمول یکی از بچه ها که اسمش حسین و بمب_خنده بود گفت بچه ها اجازه بدین تا من حرفهای اینا رو ترجمه کنم

🔸▫️دو سه تا کلمه گفت یک اَل هم به اول اونها اضافه کرد - مثلا الکجا الآمدین - الواحد شما کجاست و... عراقی ها هاج و واج به خنده بچه ها و صحبت این عزیز نگاه میکردند

🔹▫️خلاصه گفت اینها عربی بلد نیستند -گفت کَن یو اِسپیک .......😁افسره خوشحال گفت یِس یِس بعد حسین گفت خوب حالا شما از کجا هستین؟( با لهجه انگلیسی فارسی)

🔸▫️بازم عراقیه با اشاره گفت من چیزی نمیفهمم، حسین گفت : اینا کجا درس افسری خوندن نه عربی بلدن نه زبان لاتینشون خوبه😂😂

لبخند_بزن_بسیجی😁

+ماشهادت دادیم که #شهادت زیباست↓

| @aflakian1 |
#رفاقت_به_سبک_تانک♥️🌿

🌹 #مرغ_تخریب🌹

سال 1362درمهران بودیم.
دونفر از رزمندگان نجف ابادی با خود یک مرغ وخروس به جبهه آورده بودند.😂
هردو در واحد تخریب بودند.
رزمندگان وقتی به انها میرسیدندمیگفتند:حال مرغ و خروس تخریب چطوره؟؟؟
یک روز مرغ تخریب تخم گذاشت.
خبر درگردان پخش شد.
هنگام نماز مکبر برای روحیه دادن به رزمندگان پشت بلندگو گفت:
توجه توجه....
مرغ تخریب تخم کرد😂

مرغ بیچاره شده بود اسباب مزاح و شوخی رزمندگان.😅


+ماشهادت دادیم که #شهادت زیباست↓

| @aflakian1 |
#رفاقت_به_سبک_تانک♥️🌿

ـ شما تا به حال عصبانی 😡شده ای؟

ـ كم نه.🙄

ـ وقتی از كوره در بروی بدهانی 🤬هم می كنی؟🤔

ـ تا دلت بخواد.😥

ـ مثلاً چه می گویی؟😲😳

ـ مرگ بر آمریكا!😁


+ماشهادت دادیم که #شهادت زیباست↓

| @aflakian1 |
#رفاقت_به_سبک_تانک🌿

🌹به کوری چشم دشمن چایخانه سرپاست🌹

•|در هر مکان و وضعیتی که بودیم چای را آماده می کرد. به شوخی می گفت: هر خطی که چایی در آن درست شود، سقوط نمی کند. او پیرمرد خوش مشرب و دوست داشتنی بود… حتی در عملیات والفجر ۸، قند و چایی را در پلاستیکی گذاشته و زیر کلاهش جاسازی کرده بود و آن سوی رودخانه که باور نداشتیم دیگر چای بنوشیم، با روشن کردن آتش بساط چای را فراهم کرد😐😄… هواپیماهای دشمن ما را بمباران کردند و چایخانه حاجی هم مورد اصابت قرار گرفت و زیر و رو شد. مدتی بعد حاجی از زیر خاکها بیرون آمد و بی اعتنا به آنچه اتفاق افتاده بود گفت: بچه ها غمتون نباشد، به کوری چشم دشمن چایخانه سرپاست😅|•

+ماشهادت دادیم که #شهادت زیباست↓

| @aflakian1 |
🔷🔹🔹
#رفاقت_به_سبک_تانک😁

🍀 #شفاعت

🔻خیلی شوخ و با روحیه بود. وقتی مثل بقیه دوستان به او التماس دعا می‌گفتیم یا از او تقاضای «شفاعت» می‌کردیم می‌گفت: مسئله‌ای نیست دو قطعه عکس سه در چهار و یک برگ فتوکپی شناسنامه بیاور ببینم برایت چکار می‌توانم بکنم.

💢در ادامه هم توضیح می‌داد که حتماً گوشهایت👂 پیدا باشد، عینک هم نزده باشی شناسنامه هم باید عکس‌دار باشد!👤😂😁

+ماشهادت دادیم که #شهادت زیباست↓

| @aflakian1 |
#رفاقت_به_سبک_تانک💌🍃

((قبل از عملیات بود...
داشتیم با هم تصمیم میگرفتیم اگر گیر افتادیم چطور توی بی سیم به هم رزمامون خبر بدیم..
که تکفیریا نفهمن...🤔

یهو سیدابراهیم(شهید صدرزاده)از فرمانده های تیپ فاطمیون😍

بلند گفت:آقا اگر من پشت بی سیم گفتم همه چی آرومه من چقدر خوشبختم...بدونید دهنم سرویس شده😁😂))

+ماشهادت دادیم که #شهادت زیباست↓

| @aflakian1 |
#رفاقت_به_سبک_تانک

((استاد سرکار گذاشتن بچه‌‌ها بود. روزی از یکی از برادران پرسید: «شما وقتی با دشمن روبه‌رو می‌شوید برای آنکه کشته نشوید و توپ و تانک آنها در شما اثر نکند چه می‌گویید؟»

آن برادر خیلی جدی جواب داد: «البته بیشتر به اخلاص برمی‌گردد والا خود عبادت به تنهایی دردی را دوا نمی‌کند. اولاً باید وضو داشته باشی، ثانیاً رو به قبله و آهسته به نحوی که کسی نفهمد بگویی: اللهم ارزقنا ترکشاً ریزاً بدستنا یا پاینا و لا جای حساسنا برحمتک یا ارحم‌الراحمین»

طوری این کلمات را به عربی ادا کرد که او باورش شد و با خود گفت: «این اگر آیه نباشد حتماً حدیث است» اما در آخر که کلمات عربی را به فارسی ترجمه کرد، شک کرد و گفت:«اخوی غریب گیر آورده‌ای؟»))

+ماشهادت دادیم که #شهادت زیباست↓

| @aflakian1 |
°| #رفاقت_به_سبک_تانک

* گربه‌های عرب

((وی در خاطره‌ای دیگر می‌گوید: در فاو گربه زیاد بود، یک روز یکی از این گربه‌ها به پایین خاکریز آمده بود، ما به خاطر این که گربه ترکش نخورد و بلایی سرش نیاید، می‌گفتیم: «پیشته، پیشته»
در همین لحظه، علیرضا کوهستانی هم آمد، تا دید دارم گربه را پیشت می‌کنم، و گربه هم به حرف من توجهی نمی‌کند، گفت: «رضا جان! مثل این که فراموش کردی توی عراق هستیم و این گربه هم عراقی هست، ببین تکان نمی‌خورد، حرفت را نمی‌فهمد، تو باید عربی باهاش حرف بزنی، باید بگویی: «الپیشت ـ الپیشت!»))

+ماشهادت دادیم که #شهادت زیباست↓

| @aflakian1 |