سلام علیکم ورحمه الله امیدوارم حال شما خواهران عزیزم خوب باشه دختری هستم نامزد دار که مدت ۲سال میشه نامزد هستم پای بند سنت و دین هستم چندین بار جماعت رفتم و تبلیغ ودعوت دادم نامزد یک مرد خوب وپاک هست مدت دوسال خیلی خب باهم عنس گرفتیم وآشناشدیم باهم فامیل هستیم ولی بعداز مسافرت یک ونیم سال دوری تقریبا یک ماه هست کنارهمدیگه هستیم انشا الله چند ماه بعد ازدواج میکنیم ولی خوشویم خیلی زن بد ذات وبدزبان هست به خرافات وبدعت ها زیاد علاقه داره چندین بار اوره دعوت دادم ولی با کلمات کفری رد کرده خیلی به دعا وجادو ای چیزا عقیده داره نامزدم خیلی به حرف گفت مه بود همیشه دوست رفیق بودیم ولی یک ماه میشه که خون درون قلبم جوش میخوره هیچ به خانه مانمیایه یاوقتی میایه همرای خانوادیم خوب هست اختلاقصه میکنه ولی وقتی مره میبینه برم میگه نمیفامم کرا گنس هستم گیج هستم هیچ برم تمایل نداره شب موقع که خواب هست گریه میکنه نالان هست درحدیکه باصدای گپاوگریه هایش بیدارمیشم 🥺💔نمیفامم چیکارکنم نمازتهجد میخانم دعا میکنم برش آیات موعذتین میخانم بروی آب دم میکنم میدم برش ولی هیچ خوب نشده 🥺برم میگه که احساس میکنه زنجیر شده زندانی هست میگه میخایم همرایت باشم ولی دست پایم زنجیر کرده هست میخایم هرفای خوب برت بگویم فقط زبانم بند باشه خودم سه شب خوشویمه خواب دیدم که داخل خابم یک دانه حیوان خوک همرای چاقو کشته وگوشتهای خوک ره میخوره بخدا بسیار رنج میبرم ازی وضعیت خواهش میکنم بره عاقبت بخیری مه دعا کنن لطفا بخاطر رضای الله✨💔