View in Telegram
⭕️گفت‌وگو در خدمت وضع موجود #محمدهادی_علیمردانی 🔹تردیدی نیست که بیهودگی و بی‌ثمری یکی از آغازگاه‌های ملال است. آنکه چندان برای رسیدن به مقصودی بکوشی اما کامروا نباشی، افسرده حالی را پدید خواهد آورد. این افسردگی می‌تواند در تن یک فرد یا یک جماعت جریان یابد. زمانی که آلبر کامو از بیهودگی و پوچی می‌نویسد، شخصیت اسطوره‌ای سیزیف را اینگونه معرفی می‌کند: «خدایان سیزیف را محکوم کرده بودند که پیوسته تخته سنگی را تا قله کوه بغلطاند. و از آن جا، سنگ با تمام وزن خود به پایین می‌افتاد، خدایان به حق اندیشیده بودند که برای انتقام، تنبیهی دهشناک‌تر از بیهودگی نیست». 🔸سیزیف شاید قصه‌ای محصور در میان صفحات کاغذی باشد اما بدون شک از آن قصه‌های بدون حکمت نیست. از زمانی که سید محمد خاتمی، «گفت‌وگو»ی تمدن‌ها را وارد ادبیات سیاسی ایران کرد، این واژه در دایره‌المعارف سیاسی معنایی دوباره یافت. گفت‌وگو حالا مسیری نو برای اصلاح فرآیندها و معضلات کشور در جمیع زمینه‌ها بود. 🔹دوره اول ریاست جمهوری بنیان‌گذار اصلاحات، با افزایش آزادی مطبوعات و ایجاد فضای باز سیاسی همراه شد. این تحولات اما پیامدهای ناخواسته‌ای را نیز به همراه داشت. پیش از سال ۷۶، کشور در التهاب انقلاب دست و پا می‌زد. بوی باروت یا از جنگ با ارتش بعث بلند می‌شد یا از مبارزه با امثال فرقان و مجاهدین خلق. علاوه بر این، سایه سنگین فرامین چهره‌هایی مثل آقایان خمینی و رفسنجانی نیز اجازه تنفس چندانی به گروه‌های سیاسی نمی‌داد تا دیدگاه‌های متفاوت خود را ابراز کنند. پس از دوم خرداد اما ماجرا فرق کرد و سخن از گفت‌وگوی احزاب و جناح‌ها به میان آمد. 🔸متاثر از این فضا، از ابتدای دهه هشتاد گفت‌وگو به عنوان مسیری برای تحقق اصلاح سیاسی و اجتماعی معرفی شد و حاکمیت نیز با قوت از این ایده پشتیبانی کرد. در همین بازه زمانی بود که سیزیف بار دیگر در ایران متولد شد. حکومت به خوبی می‌دانست که موازنه نسبی قوا و تمرکز زدایی از قدرت، تنها با توزیع برابر ثروت میان اقشار مختلف به وجود می‌آید. با وجود اقتصاد رانتیر نفتی و دولتی بودن ۸۰ درصد اقتصاد، کسی نمی‌توانست(و نمی‌تواند) حکومت را مجبور به احقاق حقوق اقلیت‌ها یا اکثریت‌های مطرود فکری، مذهبی، سیاسی، قومی و... کند. همین امر، گفت‌وگو برای اصلاح کشور را به عملی بیهوده برای منتقدان و بی‌خطر برای طبقه حاکم تبدیل کرد. 🔹فعالانی که در حوزه‌های گوناگون به دنبال اصلاح بخشی از سازوکار حاکمیت بودند اما گرفتار پیامدهای ناخواسته سخنان خاتمی شدند و سیزیف‌وار، زمین بازی را «دفاع از گفت‌وگو» تعیین کردند. حکومتِ خوشنود از این شرایط نیز در سال ۱۳۸۵ رادیو گفت‌وگو را تاسیس کرد و مسئولان خرد و کلان کشور هم از لزوم گفت‌وگو سخن گفتند. صالحی وزیر ارشاد دولت روحانی یکی از آخرین افرادی بود که سخنانی معادل معتقدات روشنفکران و منتقدان به زبان آورد و گفت: «در دانش و مهارت گفت‌وگو دچار ضعف هستیم» تا مایه مسرت منتقدان فریب‌خورده و حاکمان هوشیار را هم‌زمان فراهم کند. 🔻به عبارت دیگر، هر چه می‌خواهید گفت‌وگو کنید، جایگاه شما در هندسه روابط قدرت تغییر نخواهد کرد. «بیایید با هم مهربان باشیمِ» مدافعان گفت‌وگو آنان را بیش از پیش زیر چکمه گذاشته و بیچارگان، تخیل می‌کنند «لابد درست گفت‌وگو نکرده‌ایم.» حال آنکه همه گروه‌های سیاسی و اجتماعی از دیدگاه‌های یکدیگر در امور گوناگون اطلاع دارند و اگر گرهِ کار از پس دو دهه گفت‌وگو باز نشده، شاید لحظه تردید فرا رسیده باشد. 🔸سیزیف‌ها بارها و بارها، در بیش از دو دهه، سنگ را بالای کوه هل دادند اما وقایع سیاسی، آن حقیقت تلخ که گفت‌وگوهای آنان تغییری در ساختار توزیع قدرت پدید نمی‌آورد را دوباره به صورتشان کوبید تا کامو بنویسد: «آن‌گاه سیزیف می‌بیند که سنگ لحظه‌ای چند به جانب جهان زیرین نزول می‌کند، که از آن‌جا او باید آن را از نو به سوی بالا برد. سیزیف دوباره به سوی دشت، پایین می‌رود. این لحظه برگشت و توقف است که مرا به سیزیف علاقه‌مند می‌کند. من او را می‌بینم که با گامی سنگین ولی شمرده به جانب شکنجه‌ای که پایانی برای آن نمی‌شناسد، پایین می‌رود. این ساعتی که هم‌چون وقفه استراحتی است و تکرارش به قدر سیه‌روزی او مسلم است، این ساعت، لحظه‌ی آگاهی است.» @adalat_khaneh
Telegram Center
Telegram Center
Channel