آدمها از نظر احساس به خود در یک پیوستار قرار میگیرند.
عدهای در یک سر پیوستار یا نزدیک به آن که بیزاری از خویشتن است قرار میگیرند. آنها احساس بیارزشی دارند، باورشان بر این است که دوستداشتنی نیستند و در موقعیتهای مختلف خود را سرزنش میکنند. آنها غالبا از خود انتقاد میکنند و تعریف و تمجید دیگران را نمیتوانند بپذیرند.
عده ای دیگر در طرف دیگر پیوستار قرار دارند که خودشیفتگی است. آنها بر این باورند که آدمهای خاص و بینظیری هستند و دیگران باید رفتار خاصی با آنها داشته و استعدادها و توانمندیهای منحصر به فرد آنها را ببینند. اینگونه افراد نیازهای دیگران را درک نمیکنند و از دوست داشتن دیگران و همدلی با آنها ناتوانند و نمیتوانند اعتماد کنند. خوشحالی آنها وابسته به تحسین، ستایش و احترامی است که از دیگران دریافت میکنند و در عیر این صورت خشمگین میشوند.
افراد متعادل که در میانه پیوستار هستند، خویشتندوستی سالمی دارند. آنها برای خود ارزش قائل هستند و به خود احترام میگذارند، توانایی دوست داشتن دیگران را دارند و میتوانند بدون ترس از آسیب دیدن یا طرد شدن رابطه صمیمانه برقرار کنند.