View in Telegram
🍃 کتاب افسون گل سرخ اثر ابوالقاسم فنائی 🔅نظریّاتِ دو متفکّرِ معاصر، آیریس مُرداک و دیوید کوک دو سؤالِ کلیدی و اضطراب‌افزا، فراروی امام‌حسین‌پژوهانِ معاصر قرار می‌دهند. مُرداک، معتقد است که عمومِ فرهنگ‌های معاصر، نگاه‌شان به اخلاق و مکاتبِ هنجاری، بحران‌محور است؛ یعنی مردمان، فقط به‌خاطرِ رفعِ بحران‌ها در زندگی خصوصی یا اجتماعی، سراغِ مکاتبِ اخلاقی می‌روند؛ و درغیرِ این ‌صورت، دغدغه‌ی اخلاق‌اندیشی ندارند. حال، یک مسلمانِ شیعه، می‌تواند از خود بپرسد که اصولاً سیره و مکتبِ امام‌حسین (ع) در زندگی عینی نسل حاضر، آیا صرفا برای رفعِ بحران، مثلا رفع ظلمی مورد توجه قرار می‌گیرد؛ یا این‌که برای یک وضعیّتِ غیرِبحرانی و تعالی‌بخشی هم، محل رجوع و استفاده است؟ 🔅دیوید کوک، شهادت‌پژوهِ معاصر، درخصوصِ روی‌کَردِ مذاهبِ اسلامی به پدیده‌ی شهادت نکته بدیعی دارد. وی می‌گوید برای اهلِ سنّت و جماعت، شهادت، امری سرورآفرین؛ و برای شیعیان، امری حزن‌انگیز است؛ و به‌همین‌جهت، شیعیان، شهادتِ امام‌شان را، موضوعِ عزاداری تاریخی قرار می‌دهند. درعینِ‌حال، شهادتِ سرورِ شهیدان، یعنی حضرتِ اباعبداللّه‌الحسین و یاران‌شان ـ‌که موضوعِ مناسکِ بسیار گسترده‌ی عزاداری در جهانِ تشیّع است‌ـ، به‌نوعی در هویّت‌بخشی به جامعه‌ی شیعی، نقشِ بسیار عمده‌ای ایفا می‌کند. دراین‌صورت، پارادوکسی تشکیل می‌شود که ازطرفی، شهادتِ امام‌حسین، لازمه‌ی یک هویّتِ تاریخی برای شیعیان؛ و ازطرفِ‌دیگر، امری تأسّف‌بار به‌حساب می‌آید. آیا هویت حزن انگیز قابل توجیه و دفاع است؟ 🔅به‌دیگربیان، با در نظر گرفتن این‌که اگر امام‌حسین و یاران‌شان، شهید نشده‌بودند؛ هویّتی که امروز از جهانِ تشیّع می‌شناسیم، شکل و محتوا و معنای دیگری می‌داشت، آیا شیعیان، فاجعه‌ی عاشورا را، یک حادثه‌ی تصادفی می‌بینند؛ یا برای آن، به‌جهتِ بروزِ عالی‌ترین نمونه‌ی فداکاری و ایثارگریِ امام و یاران‌شان، ضرورت قائل‌اند؟ 🔅سؤال‌های فوق، درعینِ‌حال، منظومه‌ی سؤال‌های دیگری را نیز به‌هم‌راه دارد: فاجعه‌ و ایثار کربلا، از چشمِ کدام مکتبِ اخلاقی، به‌ترین نمود و معنای خود را پیدا می‌کند؟ کدام‌یک از نظام‌های اخلاقیِ نتیجه‌گرا، وظیفه‌گرا، نیّت‌گرا، فضیلت‌گرا، روش‌محور، ظرفیّت‌محور، حقوق‌محور، شریعت‌محور، اخلاقِ دینی یا فرادینی، و سایرِ مکتب‌ها، می‌توانند این فاجعه و ایثار را، به‌تر تبیین کنند؟ فلسفه‌ی عزاداری، در تاریخِ تشیّع، تاچه‌حد، ابزاری؛ و تاکجا، اصیل و غیرِابزاری است؟ در فاجعه‌ی کربلا، آیا دو فرد درمقابلِ هم، قرار گرفته‌اند؛ یا دو مکتب ـ‌که ازسوی امام‌حسین و یزید، نمایندگی می‌شدند؟ در این رویاروییِ تاریخی، معادله‌ی روابط بینِ قدرت و عدالت و عقلانیّت، در کجای کار قرار دارد؟ حادثه‌ی کربلا، ازمنظرِ خشونت‌پژوهی و اخلاقِ جنگ‌وصلح، چه درس‌هایی دربر دارد؟ تغییرِ و تبدیل منظر و نگاه‌های تحلیلی نسبت به این حادثه از عقلانیّتِ عرفی فرادینی به مبانیِ اخلاقی، احساسی، درون‌دینی، مناسکی و فقهی، چه نتایجی دربر دارد؟ فاجعه‌ی کربلا، در معادله‌ی روابطِ بینِ حیات و کرامت و حریّت، چه معنا، پیام و پی آمدی دارد؟ 🔅پاسخِ هایی برای سؤال های فوق، ازچندطریق، ممکن است. نخست، از طریق مراجعه به سیره و سخنانِ خودِ امام و یاران‌شان در حادثه‌ی کربلا؛ و دوّم از طریق تحلیل‌های پسینیِ امام‌حسین‌پژوهان و عاشوراپژوهان با تکیه بر نظریه های مختلف اخلاقی، فلسفی و تاریخی. 🔅کتابِ‌ افسون گل سرخ اثر #ابوالقاسم_فنائی ، که در زمره و منظومه ‌کتاب‌های «امام‌حسین‌پژوهی برای جهانِ معاصر»، در آستانه‌ی ورودِ جهانِ‌اسلام به قرنِ چهارده‌اُمِ خورشیدی، فرارسیده؛ و بسیار به‌هنگام است، پاسخهای بدیع و راهگشایی برای برخی از سوالات فوق دارد... 🌐 متن کامل معرفی کتاب 🌾 @Sedanet 🌾 @Abolghasemfanaei
Telegram Center
Telegram Center
Channel