🔴سیاست زدگی، آفت سیاست در جامعه ایران
پیوند توهم آمیز همه امور جامعه به
#سیاست و درهم آمیختگی مفرط سیاست و
حکومت با مسائل مختلف جامعه، نوعی نابهنجاری سیاسی است که "سیاست زدگی" نامیده می شود. سیاست زدگی به عنوان یک انحراف و شکلی آسیب زا از سیاست، با سطوح و وجوه متعددی همچون دخالت بیش از حد دولت در مسائل غیرسیاسی، تفاسیر و پاسخ های سیاسی به امور غیرسیاسی، عوام زده شدن سیاست، جناح گرایی و.. شناخته می شود.
🔹 سطوح سیاست زدگی:
به طور کلی، سیاست زدگی را در سه سطح رابطه
حکومت با توده مردم، رابطه توده مردم با
حکومت و در سطح نخبگان می توان مطالعه کرد:
1️⃣ سطح اول: سیاست زدگی در رابطه
#حکومت با توده مردم
تصدی گری حداکثری دولت در امور جامعه و دخالت
حکومت و نخبگان سیاسی در مسائل غیرسیاسی (از بالا به پایین) سطح نخست از مفهوم سیاست زدگی است. . مثلا وقتی دولت به اعمال نفوذ در یک جشنواره هنری یا فرهنگی می پردازد و موضوعی غیرسیاسی رنگ سیاست می گیرد، گونه ای از سیاست زدگی رُخ می نماید.
2️⃣ سطح دوم: سیاست زدگی در رابطه
#مردم با
حکومتسطح دوم سیاست زدگی، که اغلب با عنوان "عوام زدگی" شناخته میشود، شامل عوام زده و همه گیر شدن سیاست در مسائل مختلف و فرو کاستن آن از حوزه تخصصی به حوزه عمومی است. وقتی موضوعات مهم و بنیادی در حوزه سیاسی که مواجهه تخصصی، کارشناسی و فنی می طلبد، با عوام زدگی و سطحی گویی جایگزین می شود، این گونه از سیاست زدگی محقق می شود. به عنوان نمونه، آنچه در افواه عمومی به عنوان "تحلیل راننده تاکسی ها" می شناسیم، نمادی از دم دستی شدن سیاست و درگیر شدن مداوم ذهن و روان جامعه با مسائل سیاسی است. نسبت دادن معانی، برداشت ها و ریشه های سیاسی به مسائل غیرسیاسی توسط جامعه، نتیجه طبعی این دخالت بیش از حد است. ) آنگاه که سیاست هر عامل و امر دیگری را تحت الشعاع خود قرار می دهد، خودبخود عامل اصلی ناکامی ها و کامیابی ها تصویر می شود، به عنوان راه حل تمام مشکلات تصور می گردد و جامعه بدون ارائه تحلیل های واقع بینانه و علمی، ضعف های مدیریتی را به سیاست های حکومتی یا فقدان مشروعیت نظام سیاسی ربط می دهد و به رویارویی خفیف یا شدید و خشونت آشکار یا پنهان با حاکمان دست می یازد.
3️⃣ سطح سوم: سیاست زدگی در حوزه نخبگان
سطح سوم سیاست زدگی، مربوط به ساحت نخبگان سیاسی و غیر سیاسی است. آنگاه که نخبگان حوزه های غیرسیاسی به حریم سیاست پای میگذارند و خود را صاحب نظر در حوزه سیاست تصور می کنند و یا برعکس، نخبگان سیاسی به دخالت و تاثیرگذاری در امور و حوزه های غیرسیاسی می پردازند. سلطه سیاست بر مسائل صنفی بارزترین شکل نخبگانی سیاست زدگی است. آنگاه که تشکل ها و نهادهای صنفی (تشکل های دانشجویی، آموزش و پرورش، کارگری و..) به جای تامین منافع و مطالبات صنف خود، درگیر مسائل سیاسی و حب و بغض های سیاسی و جناحی می شوند و نهاد خود را عملا به نهادی حزبی تبدیل می کنند. پاسخ سیاسی به مطالبات غیرسیاسی و فروکاستن نهادهای اجتماعی، صنفی و مردم محور به بنگاه های حزبی و سازمان هایی با کارویژه سیاسی و جناحی، پیامد این نوع سیاست زدگی است. شکل دیگر این گونه سیاست زدگی، ورود چهره های غیرسیاسی به عرصه سیاسی است.
🔸اثرات سیاست زدگی در جامعه
- دست چندمي شدن "خدمت" و "كار" و اولويت پيدا كردن "سياست" و "سيٌاسي"
- بازتولید سیاست زدگی در چرخه ای مداوم
- فروكاسته شدن نظرات كارشناسي به تحليلهاي دم دستي
- توجيه ضعف و ناكارآمدي در تمام حوزهها با مضاف اليه " سياسي"
- آلوده شدن ارزشهاي مطلق اخلاقي به نسبيت سيال سياسي
- یأس و ناامیدی و انفعال سیاسی
- رادیکالیسم و خشونت مزمن در جامعه
سیاست زدگی مانع آزاداندیشی، عقلانیت و خردورزی
متن کامل یادداشت را در سرمقاله همشهری ماه بخوانید. محمد عبدالهی
👉 ☑️ @abdollahy