✳ مقام فنا با بنگ و افیون
اكثريت متصوفه اين بدعت را پذيرفتند و همين معنا به آنها اجازه داد كه براى سير و سلوك، رسمهايى و آدابى كه در شريعت نامى و نشانى از آنها نيست باب كنند، و اين سنت تراشى همواره ادامه داشت، آداب و رسومى تعطيل مىشد و آداب و رسومى جديد باب مىشد، تا كار بدانجا كشيد كه شريعت در يك طرف قرار گرفت و طريقت در طرف ديگر، و برگشت اين وضع بالمآل به اين بود كه حرمت محرمات از بين رفت، و اهميت واجبات از ميان رفت، شعائر دين تعطيل و تكاليف ملغى گرديد، يك نفر مسلمان صوفى جائز دانست هر حرامى را مرتكب شود و هر واجبى را ترك كند، [و خانقاه و زاويه جاى مساجد را بگيرد، خواننده محترم اگر سفر نامه ابن بطوطه را بخواند، مى بيند كه در هر شهرى بنایى به نام زاويه بر پا بوده، و از موقوفاتى كه داشته اداره مىشده، و صوفيان از هر جا وارد آن شهر مىشدند، در آن زاويهها منزل مىكردند. مترجم]، كم كم طائفهاى به نام قلندر پيدا شدند، و اصلاً تصوف عبارت شد از بوقى و منتشايى و يك كيسه گدايى، بعداً هم به اصطلاح خودشان براى اينكه فانى فى اللَّه بشوند، افيون و بنگ و چرس استعمال كردند.
#سیدمحمدحسین_طباطبایی#ترجمه_تفسير_الميزان#محمدباقر_موسوی_همدانیجلد ۵، صفحه ۴۵۸.
@Ab_o_Atash