✳ در پاكستان نامهای خيابانها و محلات اغلب فارسی و صورت اصيل كلمات قديم است. خيابانهای بزرگ دوطرفه را شاهراه مینامند، همان كه ما امروز «اتوبان» می گوييم!... نخستين چيزی كه در سر بعضی كوچهها میبينيد تابلوهای رانندگی است.
در ايران ادارهٔ راهنمايی و رانندگی بر سر كوچهای كه نبايد از آن اتومبيل بگذرد مینويسد: «عبور ممنوع» و اين هر دو كلمه عربی است، اما در پاكستان گمان میكنيد تابلو چه باشد؟ «راه بند»! فارسیِ سرهٔ سره و مختصر و مفيد.... و «توقف ممنوع» را «پاركينگبند» اعلام كردهاند.
تاكسیی كه مرا به قونسلگری ايران دركراچی میبرد كمی از قونسلگری گذشت، خواست به عقب برگردد، يكی از پشت سر به او فرمان میداد. در چنين مواقعی ما میگوييم: عقب، عقب، عقب، خوب! اما آن پاكستانی میگفت: واپس، واپس، بس!...
اين مغازههايی را كه ما قنادی میگوييم (و معلوم نيست چگونه كلمهٔ قند صيغهٔ مبالغه و صفت شغلی قناد برايش پيدا شده و بعد محل آن را قنادی گفتهاند؟) آری اين دكانها را در آنجا «شيرينكده» نامند...
آنچه ما هنگام مسافرت «اسباب و اثاثيه» میخوانيم، در آنجا «سامان» گويند. سلام البته در هر دو كشور سلام است. اما وقتي كسی به ما لطف میكند و چيزی میدهد يا محبتی ابراز میدارد، ما اگر خودمانی باشيم میگوييم: ممنونم، متشكرم، اگر فرنگیمآب باشيم میگوييم «مرسی» اما در آنجا كوچك و بزرگ، همه در چنين موردی میگويند: «مهربانی»!...
آنچه ما شلوار گوييم در آنجا «پاجامه» خوانده میشود... جالبترين اصطلاح را در آنجا من برای
#مادرزن ديدم، آنها اين موجودی را كه ما مرادف با ديو و غول آوردهايم «خوشدامن» گفتهاند. واقعاً چقدر دلپذير و زيباست.
#محمدابراهيم_باستانی_پاريزی #از_پاریز_تا_پاریسصص ١٣٣و ١٣٤.
@Ab_o_Atash