✳ عربی از میدان جنگ در رفت و به خانه آمد. پیش مادرش گردنکلفتی میکرد، دادوبیداد میکرد، سینهاش را گشاد میکرد و بازوهایش را اینطور میکرد. مادر جملهای گفت که عیناً باید به اینها بگوییم. گفت: «اَسَداً عَلَیَّ وَ فِی الْحُرُوبِ نِعامَتاً» این آقا آمده پیش من قیافه
#شیر گرفته ولی در جنگ مثل
#شترمرغ است. واقعاً داستان این
#سران_عرب است. در مقابل اسرائیل، آنجا که با اینها بیرحمانه برخورد میکند اینقدر ضعیف و ذلیل و
#پفیوز هستند که میریزند لبنانشان را میگیرند و آنطور جنایت میکنند، خاکبهسرشان میریزند، هشتاد روز اسرائیل هلمنمبارز میگوید؛ یکی از آنها نفس نمیکشد، حرف نمیزنند، روزنامههایشان درست کار نمیکند: آنجا هیچ نمیگویند. امّا در مقابل ایران که میدانند قدری نجیب است (نیرومند است امّا نیرومند نجیبی است)، حالا اینجا سینهشان را گشاد میگیرند، گردنشان کلفت میشود، صدایشان را کلفت میکنند و چنین قطعنامهای صادر میکنند.
#اکبر_هاشمی_رفسنجانی#خطبه_های_نمازجمعه(تهران: روزنامه جمهوری اسلامی، ۲۷ شهریور ۱۳۶۱)
صفحات ۵ و ۱۱.
@Ab_o_Atash