✳ یک معنای پنهان موزه!
یکی از نظرگیرترین چیزهایی که بلافاصله پس از ورود دانشجویانِ
مسلمان به غرب توجه ایشان را جلب میکند، وجود موزههای عظیمی است که اشیای هنری در آنها نگاهداری میشود
و هرکدام در حد خود بسیار دیدنی است. در زمانهای که آنهمه مواریث بشری در حال انهدام است، بیشک موزهها ارزشمندند، اما وجود این موزهها در عین حال بهمعنای آن است که آنچه در آنها نگاهداری میشود از بقیۀ جامعه
و زندگی روزمرۀ آدمیان جدا شده است
و هنر، دیگر جزو زندگی روزمرۀ این مردم نیست. جوامع سنتیای که آنهمه اشیای زیبای هنری را، که امروزه در موزهها گرد آمده، تولید میکردند خودشان موزه نداشتند زیرا هنر هیچگاه از زندگی روزمرهشان جدا نشده بود. هنر همانا زندگی بود
و زندگی همانا هنر؛
و به قول آناندا کوماراسوامی که از بزرگترین صاحبنظران در زمینۀ هنر شرقی است، هنرمند در جوامع سنتی انسان خاصی نبود بلکه هر یک از اعضای این جوامع به نوع خاصی هنرمند بودند. در واقع، مهمترین تمایز میان نقش هنر در جامعۀ جدید غرب
و نقشی که هنر در جامعۀ سنتی اسلامی
و یا، از این نقطهنظر خاص، در هر جامعۀ سنتی دیگری داشته، همانا جدایی میان هنر
و زندگی یا میان خلقکردن
و زیستن در جامعۀ نخست
و وحدت این دو در جامعۀ دیگر است.
#سیدحسین_نصر#جوان_مسلمان_و_جهان_متجددانتشارات طرح نو
صفحات ۳۱۷
و ۳۱۸.
@Ab_o_Atash