✳ بنگاه مطبوعاتی آمریکایی وبزرگترین خطر برای آزادی
گذشته از آنچه مربوط به فرهنگ و
کتاب مدرسهای است و من دیگر حوصلهاش را ندارم، بدبختی بزرگتر در اینجاست که این بنگاه محترم [
#فرانکلین]، کمکم از یک
#دستگاه_سانسور هم برای آزادی کلی مملکت خطرناکتر شده است. لابد میپرسید چرا؟ حالا برایتان میگویم.
این بنگاه محترم به صورتی که دیدید، همه ناشران را چشم به دست خود نگه داشته به صورتی که در هر سال اگر صد
کتاب در این مملکت منتشر شود (غیر از انتشارات دانشگاه [تهران] که صورت دیگری دارد)، ۵۰ تای آن با کمک فرانکلین است. «بنگاه ترجمه و نشر
کتاب» در آن بالا بالاها با این حضرات فرانکلینیه همکاری دارند.* مجله سخن با کمک مالی همین بنگاه در میآید، «
کتاب
های ماه» را خود فرانکلین شخصاً اداره میکند، «راهنمای
کتاب» در همین حول و حوشها میپلکد و دیگر مجلات سنگین هر کدام که سرشان به تنشان بیرزد، به اعتبار اعلان
های این بنگاه محترم از چاپ در میآیند و خلاصه وضع جوری شده است که هر که با
کتاب و با هر خواندنیِ مرتبِ غیرروزنامهای سر و کار دارد، ناچار با این بنگاه محترم سر و کار دارد.
من در عین حال که مباشرانِ ایرانیِ این بنگاه را تحسین میکنم که در شربالیهود سیاسی و اجتماعی این مملکت چنین سریع از راه رسیدهاند و چنین قطعی دست به همه جا انداختهاند، اما به همه
کتابخوانها و
کتابنویسها و
کتابفروشها هم اعلام خطر میکنم که از این پس، سرو کارتان با یک تراست مطبوعاتی است. دیگر زمانه فعالیت در قلمروهای کوچک و شخصی و خصوصی گذشته است. از این پس اگر میخواهید چیزی بنویسید، اگر میخواهید
کتاب شعری چاپ کنید، اگر خیال تأسیس یک بنگاه نشر
کتاب دارید، اگر
کتابنویس مدرسهای هستید، اگر
کتابفروش دورهگردید، اگر میخواهید مجله سنگین و وزینی راه بیندازید و برای همه این کارها اگر نمیخواهید متضرر شوید و دربمانید، قبلاً با بنگاه فرانکلین مذاکره کنید!
جالبتر از اینها ادایی است که مباشرِ ایرانیِ این بنگاه در سرپرستی از کارهای هنری در میآورد. جوائزی را که مجله سخن به بهترین نویسنده و مترجم میدهد این بنگاه میدهد، فلان نویسنده کتابی در شعر چاپ کرده است او چکی همه را میخرد و انبار میکند، دیگری نویسندهای است و به سفارش بنگاه، کارش را فلان ناشر چاپ و منتشر میکند، و از فلان نقاش که بسیار جوان نیکی هم هست، اخیراً مجموعه کارهایش را همین بنگاه به قیمت مسافرت رفت و برگشت به ژاپون خریده است و از این قبیل کارهایی که در عهد بوق امرا میکردند و بزرگان و حالا صاحبان و دلالان و حتی پادوهای شرکتها میکنند. به این طریق، قبل از اینکه دوره صنعت
های خردهپا را دیده باشیمدچار عواقب «تراست»
های بزرگ شدهایم و آن هم در امر مطبوعات و در امر
کتاب و این بزرگترین خطر است برای آزادی؛ نزدیکترین راه است برای یکدست کردن افکار و عقاید مردم.
*مشاور عالی هر دوی این بنگاهها حضرت سناتور تقیزاده است.
#جلال_آل_احمد#سه_مقاله_دیگر#بلبشوی_کتابهای_درسی(چاپ سوم، تهران: انتشارات رواق، ۱۳۵۶)
صفحات ۹۹ و ۱۰۰.
@Ab_o_Atash