#آرکی_تایپ #کهن_الگو #نمونه_ازلیاز مهمترین دغدغهها و شاید مهمترین دغدغهای که فکر و ذکر انسان (= انسان بما هو انسان) در طولِ تاریخ به آن مشغول و با آن درگیر بوده و هست مسئلهی همیشه و هنوز لاینحلِ
#مرگ است که به انحای مختلف بر اذهان و زبانها و قلمها جاری شده و میشود.
دغدغهی مرگ و مرگاندیشی نشانهی میزانِ بلوغ انسان در عرصهی اندیشه است و رابطهی مستقیمی دارد با جهانبینیِ او و مشخصکنندهی این است که هر کدام از ما از چه دریچه و با چه زاویهای به این مسئله نگاه میکنیم و چه تصویر و تصوری از آن داریم.
حال نگاهی روانکاوانه میاندازیم به نمونهای چند از مرگاندیشیهای شاعرانه تا با نوع نگاه هر شاعر به مرگ _در هنگامِ سرایشِ آن شعر_ آشنا شویم. به همین منظور لازم است از
آرکی
تایپها کمک بگیریم؛
و اما تعریفی کوتاه از
آرکی
تایپ:
آرکی
تایپ یا "تیپ اصلی شخصیت" که در زبان فارسی به آن کهنالگو و نمونهی ازلی گفته میشود اصطلاحی است روانکاوانه که توسط "کارل گوستاو یونگ" گسترش یافت اگرچه در تفکرات اندیشمندان یونان باستان نیز در مورد آن بحث شده است.
آرکی
تایپ در علم روانشناسی آن قسمت از محتویات ناخودآگاهِ جمعی و آرمان و اندیشهی بخصوصی است که در خوابها و آثار ادبی و هنری بُروز میکند. مثلا عبور از آب یا آتش (= دال) که کهنالگوی انتقال از یک مرحله به مرحلهی دیگر است (= مدلول). مثل عبور فریدون از رود دجله و شکست دادنِ ضحاک و تاجگذاری کردن. یا عبور سیاوش از آتش و اثباتِ پاکدامنیِ خود.
اسطورهها ریشه در
آرکی
تایپها دارند یعنی
آرکی
تایپها از اسطورهها قدیمیتر هستند.
بعد از یونگ، محققان ادبی موفق به تشخیص
آرکی
تایپهای گوناگون در آثار ادبی شدند که عبارتند از:
۱)
آرکی
تایپ "جست و جو" در خود و دیگر پدیدهها...
۲)
آرکی
تایپ "پرواز" یا معراج...
۳)
آرکی
تایپ "جدال" بین خیر و شر...
۴)
آرکی
تایپ "تولد دوباره" و نو شدن...
همه کارهای جهانْ را در است
مگر مرگ، کان را درِ دیگر است
اگر خود بمانی به گیتی دراز
ز رنجِ تن آید به رفتن نیاز
#فردوسی(
آرکی
تایپِ تولد دوباره)
دلْ سِرّ ِحیات اگر "کماهی" دانست
در مرگ هم اسرارِ الهی دانست
امروز که با خودی، ندانستی هیچ
فردا که ز خود رَوی چه خواهی دانست!؟
#خیام(
آرکی
تایپ جست و جو)
هم مرگ بر جهانِ شما نیز بگذرد
هم رونقِ زمانِ شما نیز بگذرد
آبِ اجل که هست گلوگیرِ خاص و عام
بر حلق و بر دهانِ شما نیز بگذرد
#سیف_فرغانی(
آرکی
تایپ جدال)
مرگ اگر مَرد است آید پیشِ من
تا کَشم خوش در کنارش تَنگْ تَنگ
من از او جانی بَرَم بی رنگ و بو
او ز من دَلقی ستانَد رنگْ رنگ
#مولانا(
آرکی
تایپ جست و جو)
غم و شادمانی به سر میرود
به مرگ این دو از سر به در میرود
#سعدی(
آرکی
تایپ تولد دوباره)
روزِ مرگم نَفَسی مُهلتِ دیدار بده
تا چو حافظ ز سرِ جان و جهان برخیزم
#حافظ(
آرکی
تایپ پرواز، معراج)
چو شد زهر عادتْ مَضرَّت نبخشد
به مرگ آشنا کن به تدریج جان را
#صائب(
آرکی
تایپ جست و جو)
ما را ز تیغِ مرگ مترسان که از ازل
بر موج بستهاند کلاهِ حباب را
#بیدل(
آرکی
تایپ جدال)
پرندهای که مُرده بود
به من پند داد که پرواز را به خاطر بسپارم
#فروغ_فرخزاد(
آرکی
تایپ پرواز، معراج)
و نترسیم از مرگ
مرگ
پایانِ کبوتر نیست
#سهراب_سپهری(
آرکی
تایپ جدال)
به رفتن و به نماندن چه مؤمنم وقتى
نفسکشیدنم اینجا به مرگْ مانند است
#فاطمه_مشاعی(
آرکی
تایپ پرواز، معراج)
مرگ، دوشیزهترین سوگُلیِ شعرِ من است
ولی از مُردهپرستی و وبا بیزارم
#محمدحسین_افشار(
آرکی
تایپ جدال)
(... موارد دیگری نیز میشود به این نمونهها افزود که از حوصلهی این قلم خارج است.)
تکمله:
به نظر من اگر چه
آرکی
تایپ در "علم بیان" بحث میشود اما میتوان آن را در بخش "اغراض ثانویه" در "علم معانی" نیز قرار داد با این تفاوت که اغراض ثانوی در لفظ نمود مییابند اما
آرکی
تایپها در ذهنِ ناخودآگاه، و یافتنِ غرض ثانوی در کلمات و جملات ادبی از یافتنِ
آرکی
تایپها در ذهنِ ناخودآگاه بسیار سادهتر است...
@aarrf#محمدحسین_افشار