هشتاد و پنج) نگاهی به ادبیات عصر صفوی
درآمد
به همت مجلهٔ بخارا «شب وحشی بافقی»، عصر سهشنبه، هجدهم مهرماه جاری (۱۴۰۲) برگزارشد. هجدهم مهرماه، بنا به نظر برخی محققان، زادروز وحشی است، یا بهعنوان زادروز وحشی در نظر گرفته شده است. من در این همایش نگاهی کردم به ادبیات در عصر صفوی؛ ادبیاتی که وحشی بافقی هم از مشرق آن برآمده است. وحشی به مکتب «واسوخت» تعلق دارد؛ مکتبی که در آن بر روی گرداندن از معشوق بهسبب جفاهای او و گزیدن معشوقی دیگر تأکید میشود. ترکیببند معروف وحشی را که اینگونه آغاز میشود:
دوستان شرح پریشانی من گوشکنید
داستان غم پنهانی من گوش کنید...
میتوان بیانیهٔ (مانیفست) مکتب واسوخت محسوب کرد. مکتب واسوخت، چونان مکتب وقوع، از سبک یا طرز بابافغانی شیرازی (درگذشتهٔ ۹۲۲ یا ۹۲۵ق) برآمد. بابافغانی در غزلسرایی چنان تحت تأثیر حافظ بود که او را «حافظ کوچک» لقب دادند و چنین است که وحشی بافقی نیز در غزلسرایی نَسَب به خواجه شیراز میرساند و ضمن وفاداری به مکتب واسوخت از یاد نمیبرد که تذکارهای حافظانهٔ خواجه به معشوق را میتوان از جملهٔ بنیادهای مکتب واسوخت به شمار آورد:
مکن! که کوکبهٔ دلبری شکسته شود
چو بندگان بگریزند و چاکران بجهند
شنیدهام زندهیاد استاد لطفعلی صورتگر شیرازی، که هم شاعر بود و هم ناقد ادبی، به وحشی ارادتی ویژه داشته و در بعضی از کلاسهای درس میگفته است: همشهریان من، سعدی و حافظ، بیگمان شاعرانی بزرگ به شمار میآیند. بااینهمه، از یاد نبریم که در «شیراز جنتطراز» اسباب شاعری مهیاست، اما در دل کویر، در یزد، که تا چشم کار میکند کویر است و کویر و شاید بیابان و بیابان، شاعر بودن و چونان وحشی شعر سرودن، و از ژرفای جان پیام دادن و تا ژرفای دل و جان نفوذکردن، اعجاز است (نقل به معنا).
متن سخنان من در این همایش زیر عنوان «نگاهی به ادبیات در عصر صفوی» بیان شد که آن را در فایل پیوست میشنوید.
https://t.center/a_daadbeh