به نزدیکِ من هر زندگانی که در جداییِ دوستان بُوَد از شمارِ عمر نباید گرفتن و نیز که دوستان را در وقتِ رنج تنها گذاشتن شرط نَبُوَد، که در وقتِ رنج هیچ تحفهای از دیدارِ دوستان بزرگتر نیست، که آتشِ غم جز به آبِ دیدارِ دوستان نتوان نشاندن، و بارِ اندوه را جز به گفتنِ دوستان سبک نتوان کردن، و هر که از دوست بازماند چنان دان که از عیش و شادی و خرمی و بیغمی بازماندهاست.
(#داستانهای_بیدپای. «داستانِ کبوترِ حمایلی و زاغ و موش و سنگپشت و آهو». ترجمهی #محمدبن_عبدالله_البخاری. به تصحیحِ #پرویز_ناتل_خانلری و #محمد_روشن. تهران: خوارزمی. ۱۳۶۱. چاپِ ۱. صفحهی ۱۷۱.)
#کلیله_و_دمنه
خوشهگاه