پیشنهادهایی برای تصحیح چند رباعی خاقانی (۱)
خاقانی اگر بآرزو داری رای
نه دین بنوا داری و نه عقل بجای
عقل، از می همچو لعل، سنگ اندر بر
دین، از زر گلپرست، خار اندر پای
دیوان خاقانی، تصحیح دکتر سجادی، ۷۳۷
..
گاهی برخی تصحیفات و تحریفات با چنان لطافت و ظرافتی صورت میگیرد که مصحّحان زبده نیز در دام آن گرفتار میشوند. ضبط مصراع اول رباعی با اینکه در بادی امر، هیچ ایرادی ندارد، دارای یک بدخوانیِ شگفت است که حتی گریبانگیر دستنویسهای کهن
دیوان خاقانی (بریتانیا، ۶۷۴ق، ۴۲۵پ؛ فاتح، ۷۰۲ق، ۲۷۴ر؛ پاریس، قرن نهم، ۲۳۰ر) شده است. صورت صحیح مصراع در نسخۀ کهن کتابخانۀ مجلس آمده (دستنویس شمارۀ ۹۷۶)، لیکن مصحّح ملتفت آن نشده است: «خاقانی اگر با زر و مَی داری رای». این ضبط، ساختار دقیق رباعی را که با کلمۀ فریبکار «بآرزو» بههم خورده بود، به جای خود بر میگرداند. مصحّح، ضبط درست را پیش روی داشته، لیکن تحت تأثیر ضبط فریبنده، آن را ندیده است. شاعر، زر و می را در بیت دوم جدا جدا نکوهش کرده است. این ضبط، تقابلهای جفتی دین و عقل / زر و می را کامل میکند. اما بیت دوم رباعی نیز در نسخۀ مجلس، ضبط متفاوتی دارد:
عقل از می لعلرنگ، سنگ اندر بر
دین از زر گل بدست، خار اندر پای
موازنۀ موسیقایی مصراعهای سوم و چهارم در این ضبط پُررنگتر است. «می لعلرنگ» به دلیل کشش هجای بلند رنگ، با «زر گلبدست» (یا گلپرست) کاملاً موافق میافتد. بلاغت تشبیه نیز در آن کمال بیشتری دارد. اما مهمترین تفاوت این ضبط با ضبط نسخههای دیگر و دیوان چاپی در «زر گل بدست» است. در کتابت، تبدیل پرست به بدست (به دست) یا برعکس، دور از ذهن نیست. اما اینکه، کدام ضبط برتر است، محتاج قدری تأمل است. از جنبۀ قرینهسازی، همان گونه که رنگ و سنگ / لعل و سنگ در مصراع سوم، مکمّل هم هستند، گل و خار/ دست و پای نیز در مصراع چهارم این نقش را دارند. البته قرینهسازی رنگ و سنگ، از نوع موسیقایی است، نه مفهومی. اما مهمترین دلیل برتری ضبط نسخۀ مجلس، شاهدی از خودِ
دیوان خاقانی است. در قصیدۀ معروف: «صبحدم چون کلّه بندد آه دودآسای من»، شاعر در بیت سی و سوّم، همین ترکیب را به کار بُرده است (
دیوان خاقانی، ۳۲۲):
چیست زر و گل به دست الاّ که خار پای عقل
صید خاری کی شود عقل سخنپیرای من
در بیت فوق، طبق ضبط نسخۀ مجلس (صفحۀ ۶۴)، «زرّ گل به دست» درست است. البته، بعدها کسی واو بسیار ریزی پایین دو کلمۀ زر و گل به طرز ناشیانهای جاسازی کرده است. به نظر میرسد، ترکیبِ «زر گل بهدست» جزو ترکیبهای خاص مورد علاقۀ خاقانی بوده است و شاید اشارتی پنهانی در آن وجود دارد که سوابق آن بر بنده پوشیده است. شاید هم صرفاً یک توصیف شاعرانه باشد. نظامی گنجوی در منظومۀ
شرفنامه، از «گل زر به دست» سخن گفته: «شده خار از آتش، چو گل زر به دست». زر داشتنِ گل، تصویر معمول و ملموسی در شعر فارسی است. در هر صورت، از دید من ضبط «زر گل بدست» در رباعی مورد اشاره، بر ضبط «زر گلپرست» به دلیل دشواری ضبط، تقارن لفظی بیشتر و قدمت نسخه، ترجیح دارد.
..
"چهار خطی"
https://t.center/Xatt4