سه رباعی بههم پیوسته
خود را ز لب و خط تو ای سیمین بر
بر آتش و آب میزند عود و شکر
با پستۀ تنگت - که فدایش بادام!
در پوست، نهفته خنده زد غنچه مگر
این بی ادبی، نامیه ناگاه شنید
از خشم، روانش به سر دار کشید
چون دم ز هواداری تو میزد باد
شد تند و دهان غنچه از هم بدرید؛
تا خوار و خجل میان بُستان گردد
وز خندۀ سرد خود پشیمان گردد
لب بر دوزد، دهان ببندد غنچه
آنجا که نبایدش که خندان گردد.
در قرن هشتم هجری که شاعران رباعیگوی از خلق معانی تازه و شگرف باز ماندند و خود را در بن بست رباعیات شاعران نامدار رباعیگوی از قبیل خیّام، مهستی گنجوی، اوحد کرمانی، عطار، بابا افضل، کمال اسماعیل و مولوی گرفتار میدیدند، خود را به فُرم رباعی مشغول داشتند. سرودن رباعیات بههم پیوسته، یکی از این دلمشغولیها بود. پیشتر دو رباعی به هم پیوسته از ابن یمین آوردیم. ابن یمین در رباعی مستزاد نیز ابتکارهای ویژه دارد. اگر او نگاهی عمیقتر به گشایشهای وزنی در رباعی داشت، و یا برخوردش با شگرد ادبی تسلسل (رباعیات موقوف المعانی)، برخوردی تفننی و از روی سرگرمی نبود، میتوانست با ترکیب مستزاد و رباعیات بههم پیوسته، فرم تازهای در شعر فارسی بیافریند و تحوّل شعر فارسی را چند قرن جلوتر بیندازد. رباعیّات بههم پیوسته را میتوان یکی از سرچشمههای قالب چهارپاره دانست. چهارپاره، در اوایل قرن بیستم، یکی از گونههای نوآوری به شمار میرفت و هنوز هم طرفداران خودش را دارد. بسیاری از ترانهها، در قالب چهارپاره گفته شدهاند.
سه رباعی بالا را گرد آورندۀ بیاض کتابخانۀ اسعد افندی ترکیه که در ۸۲۷ ق فراهم آمده، نقل کرده و احتمالاً از یادگاران قرن هشتم هجری است. شمس فخری اصفهانی، خودش را مبدع رباعیات موقوف المعانی دانسته است: «روزی در مجلس صاحب اعظم خواجه عماد الدوله محمود الکرمانی، بحث انواع تضمینات میرفت. چون بدین نوع رسیدند، فرمود که هیچ کس سه رباعی گفته باشد که تا رباعی آخر نخوانند، معنی رباعی اول تمام نشود؟ اصحاب گفتند کس نگفته است. این بنده هم در مجلس هشت رباعی موقوف بدیهه در مدح آن حضرت بگفت».
دکتر شفیعی کدکنی، یک قطعۀ بههم پیوسته در وزن رباعی از جُنگ اشعار مورخ ۷۳۱ ق ایاصوفیا نقل کرده که بر شعر شمس فخری اصفهانی تقدّم دارد و ادعای او را باطل میکند. ایشان آن را «نوعی تجربۀ خروج از فرمهای شناخته شدۀ شعر فارسی» دانسته است.
چهار پنج نمونهای که از رباعیات موقوف المعانی در اختیار داریم، اغلب شعرهایی متوسط و مصنوع هستند و حظی به مخاطب نمیدهند. به نظر میرسد سودای گفتن رباعیات بههم پیوسته در همین قرن هشتم هجری به انتها رسیده و کسی این تجربۀ جالب نوآوری را کامل نکرده است.
●
منبع: بیاض اسعد افندی، برگ ۴۲۸ پ؛ موسیقی شعر، ۵۵۷ - ۵۵۹؛ معیار جمالی و مفتاح ابواسحاقی، ۲۳۹
●●
"چهار خطی"
https://t.center/Xatt4