آرمانشهر بی آب
امسال سال سختی است. وضعیت بارشها نگران کننده ، سدهایی که قرار بود نجات بخش باشند خالی و بر اساس دهها گزارش از جمله گزارش مرکز پژوهشهای مجلس در خصوص آب های زیرزمینی و فرونشست وضعیت اکثر دشتهای کشور اسف بار است، پیچیدگی های خشکیدگی همچون دریاچه ارومیه، سدسازی های طالبان و هجوم میلیونها مصرف کننده آب از همان کشور همسایه که ما را قربانی سد هایش کرده است زنگها را برای پایداری سرزمین به صدا درآورده است.
با وجود پیوند عمیق آب و جامعه همه این چالش با خود صدها مساله و چالش اجتماعی به دنبال دارد و برای اهل خرد که عمق فاجعه را درک می کنند این وضعیت هراسناک است.
اما از طرفی در سند توسعه که نامش را به سند پیشرفت تغییر داده اند هنوز آب مساله اصلی نیست و طوری نوشته شده که گویی منابع آب کشور همچنان در دهه 60 است و هیچ کدام از این چالشها عیان نشده است !!
بدیهی است با این دیدگاهی که سند توسعه نگاشته شده قرار نیست حکمرانی منابع آب و منابع طبیعی تغییر کند. آنچه دیده می شود این است که سیاستهای بخش کشاورزی و امنیت غذایی در سند پیشرفت در تضاد با مقدار آب قابل برنامه ریزی کشور است. آب البته رئیس جمهور پزشکیان را نگران کرده است اما این که پایتخت به کنار سواحل منتقل شود و این معضلات همچنان باقی مانده و حتی بغرنج تر شود نه تنها چیزی تغییر نخواهد داد بلکه تنها بحرانها جابجا میشود و منطقه بکر مکران نیز در کوتاه مدت همانند تهران به یک کلانشهر غرق در انواع مشکلات تبدیل خواهد شد.
بطور کلی اگر بخواهیم یک آرمانشهر آبی برای ایران ترسیم کنیم که با وجود تخریب شدید دشتها و آبخوانها؛ با راه حلهای نوآورانه و فناورانه در کنار راه حلهای اجتماعی و فرهنگی بتوان پایداری سرزمین را حفظ کرد؛ بدون تردید به سه عنصر امید، مشارکت و تغییر نیاز است و آنچه هم اکنون دیده میشود این است که در حال حاضر هیچ کدام از این سه عنصر وجود ندارد.
در سیستم حکمرانی که واقع نگری و کنشگری را سرکوب می کند مفهوم امید بیشتر یک طنز تلخ است. قوانین و آیین نامه های حکمرانی نیز اساسا مشارکت به معنای واقعی را به رسمیت نمی شناسد و عملا به آن اعتقاد ندارد. حکمرانی آب ومنابع طبیعی در برابر تفکر انتقادی و تغییر مقاومت می کند. نتیجه نیز قابل پیش بینی است؛ نمی شود بی ملات یک آرمانشهر ولو در کنار اقیانوس ساخت !
حقیقت عریان در خصوص منابع آب و منابع طبیعی که عنصر اصلی پایداری همه جانبه سرزمین اند این است که در هر شرایطی قربانی اصلی « وعده های سیاسی» و «گعده های سیاسی» اند.
چه باران بیاید و چه باران نیاید تخریب گری در نهایت اتفاق میوفتد.
اخبار آب را دنبال کنید؛ با وجود این وحشت روزافزون در خصوص منابع آب هنوز صنعت نفت دل در گرو خشکاندن هورالعظیم دارد و صنایع دیگر نیز دهها طرح مخرب دیگر در چنته دارند، برای کشاورزی هم رؤیای خودکفایی آن هم در شکر و برنج در سر دارند!!
این نشان میدهد که هنوز برای سیاسیون مسجل نشده است که «آب» محور امنیت پایداری است. تا زمانی که سیاسیون باور نکنند که آب ضامن خودکفایی نیست و اساسا خودکفایی در این جهان در هم پیچیده نه ممکن است و نه مزیت ؛ تا زمانی که سیستم سیاسی کشور درک نکند که آب مهمتر از نفت، گاز، پتروشیمی، فولاد، معدن و حتی طلا و الماس و هرچیز با ارزشی در دنیاست تغییری اتفاق نخواهد افتاد.
💦@WaterForUs