سلامت زاگرس و نگرانی از تخریب دنا یک مسأله ملی است
در مدیریت منابع آب، دو بعد
مدیریت عرضه و مدیریت
تقاضا حائز اهمیت بوده و مانند دو بال مدیریت یکپارچه آب باید در توازن و تعادل باشند تا مدیریت منابع و سرزمین پایدار بماند.
مدیریت عرضه که بیشتر با سازه ها و امور مهندسی سرو کار دارد با اقداماتی
مانند ساختن سدهای جدید و یا افزایش ظرفیت سدهای موجود، کف شکنی چاهها و مصرف آب زیرزمینی ، کاهش نشت از زیرساختهای ذخیره سازی و انتقال آب، انتقال بین حوضه ای آب، شیرین کردن و باروری ابرها به دنبال افزایش میزان عرضه آب است. اما مدیریت عرضه با چالشهای جدی مانند افزایش جمعیت و تقاضا و افزایش حجم برداشت از منابع آب، خشکسالی و کاهش نزولات جوی نیز روبروست و در نتیجه هیچکدام از روشهای عرضه در بلندمدت پاسخگو و پایدار نبوده و نمی تواند بر محدودیتهای خارج از کنترل بشر مانند محدودیت بارش غلبه کند.
در اینجاست که اهمیت بال دیگر خود را نشان میدهد. مدیریت تقاضا که بیشتر بر ابعاد نرم افزاری و ابزارهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی متکی است باید در کنار مدیریت عرضه « عدالت و امنیت » در توزیع منابع و نیز چارچوبهای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی برای استفاده پایدار از مقدار آب قابل برنامه ریزی را بر عهده گیرد تا ضمن حفاظت از منابع آب؛ بهره برداری را نیز ممکن و مطمئن سازد. اموری مانند نظام تعرفه، قیمت گذاری و بازار آب، مدیریت آب مجازی و مسائل پیرامون آن، توزیع عادلانه منابع آب، فرهنگ سازی در استفاده از منابع آب، ایجاد حس تعلق به منابع آب و اموری از این قبیل در حیطه مدیریت تقاضا می گنجد که البته در کشور ما به دلیل َسلطه مدیریت عرضه بر تقاضا کاملا مغفول مانده است.
البته این نکته قابل توجه است که حتی مباحثی مانند باز چرخانی آب و توسعه فاضلاب امن که در حیطه مسئولیت های مدیریت عرضه است نیز کاملا در حاشیه مانده و مدیران آب در ائتلاف با مدیران سیاسی با تبلیغات و هیاهوی رسانه ای سدسازی و انتقال آب و (اخیرا شیرین سازی آب دریا) را تنها راههای خروج از معضل تنش آبی به افکار عمومی خورانده اند.
در همین راستاست که مدیران آب برای غلبه بر خشکی زاینده رود که به دلیل فشار بیش از حد مصرف در حوضه این رودخانه ایجاد شده است اقدام به سدسازی و انتقال آب و خشکاندن و تخریب یک حوضه دیگر کرده اند!!
این که تا کی و ناکجا سدسازی و تخریب یک حوضه به نفع یک حوضه دیگر «راه حل» معرفی شده و پیش خواهد رفت را کسی نمیداند اما همه کارشناسان به خوبی می دانند این « جابجایی بحران» ره به جایی نخواهد برد و فقط به تخریب بیشتر منجر خواهد شد. البته کسانی که از این تخریبها سودهای کلان به جیب می زنند احتمالا این تخریبها را نخواهند دید چرا که آینده شان را جایی دیگر ساخته اند.
در هر حال بدون مدیریت تقاضا هر تلاشی در جهت غلبه بر تنش آبی محکوم به شکست است. به دلیل اهمیت مدیریت تقاضا کشورهای کم آب و پرجمعيت جهان حتی به رویکرد آب مجازی در بحث صادرات و واردات کالاها نیز توجه ویژه دارند و تلاش می کنند تا سهم محصولات آب بر را در سبد تولید کاهش و در سبد واردات افزایش دهند؛ اما متأسفانه در ایران خشکیده کشاورزی هنوز به شیوه نیم قرن پیش حتی در مناطق در تنش آبی چون حوضه زاینده رود ادامه داشته و میخواهند با سدسازی های مکرر و تخریب زیستگاههای با ارزش چون دنا کمبود آب این حوضه را جبران نمایند!
کنشگری در چارچوب قوانین کشور وظیفه و مسئولیت اجتماعی است و اعتراض به سیاستهای آبی که با از بین بردن زیستگاههای ملی و با ارزش و حیاتی زاگرس گره خورده است هیچ ارتباطی با قومیت نداشته و یک مسأله ملی است.
انتظار این است که سیستم قضایی کشور صدای کنشگران آب و دلایل شان را در حضور متخصصان بی طرف با محوریت علم بشنود و در کنار کنشگران و برای پایداری ایران جلو تخریب دنا و یا هر اکوسیستم با ارزش دیگری در کشور که ضامن بقای ایران است بایستد.
💦@WaterForUs