توبه حر

#قسمت
Channel
Logo of the Telegram channel توبه حر
@Tobe_horPromote
1.9K
subscribers
2.03K
photos
2.63K
videos
40
links
کانال دوم / چله ترک گناه @tobe_hor_1 کانال سوم / درباره نماز @tobe_hor_2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💠 وَعَسَىٰ أَن تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَعَسَىٰ أَن تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ
🌺 ﻭ ﺑﺴﺎ ﭼﻴﺰﻱ ﺭﺍ ﺧﻮﺵ ﻧﺪﺍﺭﻳﺪ ﻭ ﺁﻥ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﺧﻴﺮ ﺍﺳﺖ ، ﻭﺑﺴﺎ ﭼﻴﺰﻱ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻳﺪ ﻭ ﺁﻥ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﺑﺪ ﺍﺳﺖ ; ﻭﺧﺪﺍ [ﻣﺼﻠﺤﺖ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻫﻤﻪ ﺍﻣﻮﺭ] ﻣﻰ ﺩﺍﻧﺪ ﻭ ﺷﻤﺎ ﻧﻤﻰ ﺩﺍﻧﻴﺪ .(٢١٦)

📜سوره بقره

#به_خدا_اعتماد_داشته_باش
#قسمت
#حکمت
#هندزفری_یادتون_نره
#با_فوروارد_کردن_در_تبلیغات_کمکمون_کنید

🍃🌷| تُوبِه‌حُرّ |🌷🍃
خدا بندگانش را با آنچه
بدان دل بسته اند می آزماید.

#شهید_ابراهیم_همت
#خدا
#امتحان_خدا
#قسمت
#حکمت

🍃🌷| تُوبِه‌حُرّ |🌷🍃
#بخونید قشنگه🦋🌷

قبل از شروع یک جلسه مهم برای عقد قراردادی سودآور بر اثر بی احتیاطی راننده ای دیگر به کما رفت.

وقتی به هوش آمد همکارش را دید که بالای سرش ایستاده، با تعجب پرسید: «من چند وقته اینجام؟»
دوستش گفت: «۳روز توی کما بودی!»، «پس قرارداد با اون شرکت خارجی چی شد؟»

«اون ها گفتن بدون حضور تو حاضر به عقد قرارداد نیستن، تا دیروز صبر کردن، وقتی به هوش نیومدی برگشتن کشورشون!»

«وای خدا، چرا بین این همه آدم این اتفاق باید برای من بیفته؟ اونم حالا؟ قبل از یک قرارداد مهم»

«عجله نکن بذار یک چیزی بهت بگم!»، «نه نمی خواد هیچی نگو!» در بین این مکالمات دکتر وارد اتاق شد...

«سلام، خوشحالم به هوش اومدین، باید خوشحال باشین، خیلی شانس آوردین! خدا دوستتون داره!»
«دوستم داره! شانس آوردم؟ این شانسه که الان باید به خاطر بی احتیاطی یکی دیگه روی تخت بیمارستان باشم؟»

«دیروز جواب آزمایش هاتون اومد، تصادف ضربه ای به مغز وارد نکرده، اما توی تصاویر سرتون یک تومور دیدیم، اگر دیرتر عمل می شد می تونست شمارو به کشتن بده، شاید هم برای همیشه فلج می شدین! حالا فهمیدین چرا خدا دوستتون داره!»

همکارش هم از فرصت استفاده کرد و گفت: «تازه نگذاشتی من بگم، بعد از رفتن اون خارجیا به عجله شون شک کردیم، از نمایندگی هامبورگ استعلام کردیم معلوم شد اونا یک عده کلاهبردار بودن!»


🍃🌺..موضوع👆🏻🙄🌺🍃

#داستان
#قسمت
#حکمت_خدا
#به_خدا_اعتماد_داشته_باش

🍃🌷| تُوبِه‌حُرّ |🌷🍃
هر چیزی را نباید رها کرد، به امید #قسمت!
خود
قسمت هم گاهی امیدش به انسان‌هاست ...💛❤️

#انگیزشی
🍃🌷| تُوبِه‌حُرّ |🌷🍃
💕 داستان کوتاه

"بر خدا توکل کنیم تا آرامش بگیریم"

از عزرائیل پرسیدند:
تا به حال گریه نکردی زمانیکه جان بنی آدمی را می‌گرفتی؟!

عزرائیل جواب داد:
یک‌بار خندیدم!
یک‌بار گریه کردم...
و یک‌بار ترسیدم!

"خنده‌ام" زمانی بود که به من فرمان داده شد جان مردی را بگیرم ...
او را در کنار کفاشی یافتم که به کفاش می‌گفت:
کفشم را طوری بدوز که یک‌سال دوام بیاورد! به حالش خندیدم و جانش را گرفتم ...

"گریه‌ام"زمانی بود که به من دستور داده شد جان زنی را بگیرم ...
او را در بیابانی گرم و بی‌درخت و آب یافتم که درحال زایمان بود ...
منتظر ماندم تا نوزادش به دنیا آمد، سپس جانش را گرفتم ...
دلم به حال آن نوزاد بی‌سرپناه در آن بیابان گرم سوخت وگریه کردم ...

"ترسم"زمانی بود که خداوند به من امر کرد جان فقیهی را بگیرم نوری از اتاقش می آمد هرچه نزدیکتر میشدم نور بیشتر می‌شد و زمانی که جانش را می‌گرفتم از درخشش چهره‌اش وحشت‌زده شدم ...!

در این هنگام خداوند فرمود:
می‌دانی آن عالم نورانی کیست؟! ...

او همان نوزادی‌ست که جان مادرش را گرفتی‌!

* من مسئولیت حمایتش را عهده‌دار بودم هرگز گمان مکن که با وجود من، موجودی در جهان بی‌سرپناه خواهد بود!

🍃🌺..موضوع👆🏻🙄🌺🍃

#داستان
#به_خدا_اعتماد_داشته_باش
#یادمرگ
#قسمت
#حکمت

🍃🌷| تُوبِه‌حُرّ |🌷🍃
#حکایت
عدالت خداوند

ﺯﻧﯽ ﺧﺪﻣﺖ ﺣﻀﺮﺕ ﺩﺍﻭﺩ ﺭﺳﯿﺪ ﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﺁﯾﺎ ﺧﺪﺍ ﻋﺎﺩﻝ ﺍﺳﺖ؟
ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﻋﺎﺩﻝ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﺩ،
ﭼﻪ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺳﻮﺍﻝ ﺭﺍ ﻣﯽ ﭘﺮﺳﯽ؟
ﺯﻥ ﮔﻔﺖ ﻣﻦ ﺑﯿﻮﻩ ﻫﺴﺘﻢ ﻭ 3ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺩﺍﺭﻡ ، ﺑﻌﺪﺍﺯ ﻣﺪﺗﻬﺎ طناب ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺑﺎﻓﺘﻪ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻣﯿﺒﺮﺩﻡ ﺗﺎ ﺑﺎ ﭘﻮﻟﺶ ﺁﺫﻭﻗﻪ ﺍﯼ ﺑﺮﺍي ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺍﻡ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺍﯼ طناب ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﺭﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﻭﺭ ﺷﺪ، ﻭ ﺍﻻﻥ ﻣﺤﺰﻭﻥ ﻭ ﺑﯽ ﭘﻮﻝ ﻭ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﯾﻢ . ﻫﻨﻮﺯ ﺻﺤﺒﺖ ﺯﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﻮﺩ، درب خانه حضرت داوود را زدند، و ايشان اجازه ورود دادند، ده نفر از تجار وارد شدند و هرکدام کيسه صد ديناري را مقابل حضرت گذاشتند، و گفتند اينها را به مستحق بدهيد.
حضرت پرسيد علت چيست؟
ايشان گفتند در دريا دچار طوفان شديم و دکل کشتي آسیب ديد و خطر غرق شدن بسيار نزديک بود که درکمال تعجب پرنده اي طنابی بزرگ به طرف ما رها کرد. و با آن قسمتهاي آسيب ديده کشتي را بستيم و نذر کرديم اگر نجات يافتيم هر يک صد دينار به مستحق بدهيم حضرت داوود رو به آن زن کرد و فرمود: خداوند براي تو از دريا هديه ميفرستد، و تو او را ظالم مي نامي. اين هزار دينار بگير و معاش کن و بدان خداوند به حال تو بيش از ديگران آگاه هست.
خالق من بهشتي دارد،
«نزديک زيبا و بزرگ»،
و دوزخي دارد به گمانم «کوچک و بعيد»
و در پي دليلي ست که ببخشد ما را،
گاهي به بهانه ی دعايي در حق ديگري...
شايد امروز آن روز باشد

🍃🌺..موضوع👆🏻🙄🌺🍃

#داستان
#به_خدا_اعتماد_داشته_باش
#عدالت_خدا
#قدرت_خدا
#قسمت
#حکمت

🍃🌷| تُوبِه‌حُرّ |🌷🍃
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ببینید حکمت خدارو😳😳😳

تا خدا نخواد برگ از درخت نمی افته
#قسمت
#حکمت
#ب_خدا_اعتماد_داشته_باش

🍃🌷| تُوبِه‌حُرّ |🌷🍃
🌺🌿🌿🌺
#داستان

بعد از حادثه یازدهم سپتامبر ڪه منجر به فرو ریختن برج هاے دو قلوے تجارت جهانے در آمریڪا شد، یک شرڪت جلسه اے ترتیب داد و از بازماندگان شرڪت هاے دیگرے ڪه افرادش از این حادثه جان سالم به در برده بودند، دعوت ڪرد تا ڪسانے ڪه از این مهلڪه جان سالم به در برده و در آن انفجار غایب بوده اند، دلیل خود را ذڪر ڪنند.
در صبح روز ملاقات ، مدیر واحد امنیت داستان زنده ماندن این افراد را براے بقیه نقل ڪرد و داستان همه آدم ها یک نقطه مشترک داشت : همه در اثر یک اتفاق ڪوچک جان سالم به در برده بودند!
- مدیر شرڪت آن روز نتوانسته بود به برج برسد؛ چرا ڪه روز اول ڪودڪستان پسرش بود و باید شخصا در ڪودڪستان حضور مے یافت.
- همڪار دیگر زنده ماند؛ چون نوبت او بود ڪه براے بقیه شیرینے دونات بخرد.
- یڪے از خانم ها دیرش شد؛ چون ساعت زنگدارش سر وقت زنگ نزد.
- یڪے دیگر نتوانست به اتوبوس برسد.
- یڪے دیگر غذا روے لباسش ریخته بود و به خاطر تعویض لباسش تاخیر ڪرد.
- اتومبیل یڪے روشن نشده بود.
- یڪے دیگر درست موقع خروج از منزل به خاطر زنگ تلفن مجبور شده بود برگردد.
- یڪے دیگر تاخیر بچه اش باعث شده بود ڪه نتواند سروقت حاضر شود.
- يڪے دیگر تاڪسے گیرش نیامده بود.
- ...و یڪے ڪه مرا تحت تاثیر قرار داده بود، ڪسے بود ڪه آن روز صبح یک جفت ڪفش نو خریده بود و با وسایل مختلف سعے ڪرد به موقع سرڪار حاضر شود. اما قبل از این ڪه به برج ها برسد، روے پایش تاول زده بود و به همین خاطر ڪنار یک دراگ استور ایستاد تا یک چسب زخم بخرد و به همین خاطر زنده ماند!


...به همین خاطر هر وقت:

در ترافیک گیر مے افتم.
آسانسورے را از دست مے دهم.
مجبورم برگردم تا تلفنے را جواب دهم.
و همه چیزهاے ڪوچڪے ڪه آزارم مے دهد.
با خودم فڪر مے ڪنم
ڪه خدا مے خواهد در این لحظه از من محافظت ڪند .

دفعه بعد هم ڪه شما حس ڪردید صبح تان خوب شروع نشده است،

بچه ها در لباس پوشیدن تاخیر دارند،

نمے توانید ڪلید ماشین را پیدا ڪنید،

با چراغ قرمز روبه رو مے شوید،
عصبانے یا افسرده نشوید.

👌بدانید ڪه خداوند حافظ و مراقب شماست.

صلوات یادتون نره☺️

🍃🌺..مــوضــوعــ👆🏻🙄🌺🍃.

اگ برا رسیدن ب جایی یا انجام کاری اتفاقی افتاد ک بهتون گفتن قسمت بوده یا حکمتی داشته معنیش این داستان
#داستان_قسمت
#قسمت #حکمت

🍃🌷| تُوبِه‌حُرّ |🌷🍃
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
« زن یا کالای جنسی؟! » #قسمت_اول

🔺مبنا و شأن #زن رو جلوه گری قرار دادند.
🔺از زن بودن، فقط نگاه جنسیتی رو نبینید.

#کلیپ
#استاد_رائفی_پور

#حجاب

🍃🌷°| تًوبِه‌حُرّ |°🌷🍃
🥀قسمت دوم

🌹زندگینامه حضرت ام‌البنین(س)

🔶️فرزندان ام‌البنین علیهاسلام
ثمره زندگے مشترک ام البنین علیها سلام با حضرت علے علیه‏ السلام، چهار پسر بود ڪه به دلیل داشتن همین پسران، او را ام‏ البنین، یعنے مادر پسران می‏خواندند. نام فرزندان ایشان به ترتیب عبارتند از: قمر بنی‏ هاشم حضرت ابوالفضل العباس علیه‏‌السلام، عبداللّه‏، جعفر و عثمان.
فرزندان ام البنین همگے در ڪربلا به شهادت رسیدند و نسل ایشان از طریق عُبیداللّه‏ فرزند حضرت ابوالفضل علیه‌ السلام ادامه یافت.

🔶️مادر چهار شهید
با شهادت چهار فرزند ام‌البنین علیهاسلام در ڪربلا، این بانوے شڪیبا، به افتخار مادر شهیدان بودن نائل آمد و در ڪنار همسر شهید بودن، افتخارے دیگر بر صفحه افتخاراتش افزوده شد.
وقتے خبر شهادت فرزندانش به او رسید، سرشک اشک از دیده فرو ریخت و با روحیه‏ اے قوے در اشعارے گفت: «اے ڪسے ڪه فرزند رشیدم عباس را دیدے ڪه همانند پدرش بر دشمنان تاخت، فرزندان علے علیه‏ السلام همه شیران بیشه شجاعتند. شنیده‏‌ام بر سر عباس عمود آهنین زدند، در حالے ڪه دست‏هایش را قطع ڪرده بودند؛ اگر دست در بدن پسرم بود، چه ڪسے می‏توانست نزد او آید و با او بجنگد؟»
🔶️فرزندانم به فداے حسین علیه‏‌ السلام
ام‏‌البنین بَشیر را دید ڪه فرستاده امام سجاد علیه‏‌السلام بود و به مدینه آمده بود تا مردم را از ماجراے ڪربلا و بازگشت ڪاروان امام حسین علیه‏ السلام با خبر سازد. به او فرمود: اے بشیر! از امام حسین علیه‏ السلام چه خبر دارے؟ بشیر گفت: خدا به تو صبر دهد ڪه عباس تو ڪشته گردید. ام‏‌البنین فرمود: از حسین علیه‏‌ السلام مرا خبر ده!
بشیر خبر شهادت بقیه فرزندان او را هم اعلام ڪرد، ولے ام‏‌ البنین پیوسته از امام حسین علیه‏‌ السلام خبر می‏گرفت و می‏گفت: فرزندان من و آن‏چه در زیر آسمان است، فداے حسینم باد.
چون بشیر خبر شهادت امام حسین علیه‏‌ السلام را به آن حضرت داد، صیحه‏‌اے ڪشید و گفت: اے بشیر! رگ قلبم را پاره ڪردے و سپس صدا به ناله و شیون بلند ڪرد.
این علاقه او به امام حسین علیه‏‌ السلام دلیل ڪمال معنویت اوست ڪه آن همه ایثار را در راه مقام ولایت فراموش ڪرد و تنها از رهبرش سخن به میان آورد.
🔶️ام البنین، پاسدار خاطره عاشورا
از ویژگی‏هاے بسیار مهم ام البنین، توجه به زمان و مسائل مربوط به آن است. وے پس از واقعه عاشورا، از مرثیه‏‌خوانے و نوحه‏‌سرایے استفاده ڪرده تا نداے مظلومیت ڪربلاییان را به گوش نسل‏هاے آینده برساند. ایشان هر روز به همراه پسرِ حضرت عباس علیه‏ السلام ، عبیداللّه‏ ڪه همراه مادرش در ڪربلا حضور داشت و سند زنده‏ اے براے بیان وقایع عاشورا بود، به بقیع می‏رفت و نوحه می‏خواند.
او با این اشعار، هم حماسه ڪربلا را بازگو و هم در قالب عزاداریْ به حڪومت وقت نوعے اعتراض می‏ڪرد و مردم را ڪه اطراف او جمع می‏شدند، از جنایات بنی‏ امیه، آگاه می‏نمود.

🔶️سفارش به دفاع از ولایت
هنگامے ڪه امام حسین علیه‏‌ السلام آهنگ ترک مدینه و تشرف براے حج و به دنبال آنْ هجرت به سوے عراق ڪرد، ام البنین علیها السلام به همراهان امام حسین علیه‏‌ السلام چنین سفارش می‏ڪرد: «چشم و دل مولایم امام حسین علیه‏‌ السلام و فرمان‏بردار او باشید».

🔶️ام‏ البنین علیهاسلام ، واسطه فیض الهی
ام‏‌البنین، همسر علے علیه‏‌ السلام و مادر سردار ڪربلا، نزد مسلمانان جایگاهے ویژه دارد، چون نزد خداوند از مقام و منزلتے والا برخودار است، و این مقامْ به واسطه تقدیم خالصانه فرزندان در راه خدا و استوارے و عبودیت ایشان است. از این‏رو، مؤمنانِ حاجت‏مند و دردمند او را به درگاه حضرت بارے تعالے شفیع و واسطه قرار می‏دهند، و غم و اندوهشان را با زیارت مزار آن بانو می‏ زدایند.

#حضرت_ام_البنین_ع
🍃🌺..موضوع👆🏻🙄🌺🍃

زندگینامه حضرت ام البنین ع #قسمت_۲

#قسمت_۱_بالاتر


🍃🌷°| تًوبِه‌حُرّ |°🌷🍃
🏴💔🍂🏴💔🍂🏴💔🍂🏴💔🍂

🥀قسمت اول

🔴زندگینامه حضرت ام‌البنین(س)

نامش فاطمه و ڪنیه‏‌اش امُّ البنین (مادر پسران) است. پدرش حِزام، و مادرش ثمامه یا لیلاست. همسرش علی‏‌ بن ابی‏طالب علیه‏‌السلام و فرزندانش عباس علیه‏‌السلام، عبداللّه‏، جعفر و عثمان هستند ڪه هر چهار نفرْ در سرزمین ڪربلا و در رڪاب امام حسین علیه‏ السلام به شهادت رسیدند. آرام‏گاه وے در مدینه منوّره و قبرستان بقیع است.

🔶️ولادت ام البنین علیهاسلام
در مورد تاریخ دقیق ولادت حضرت ام‏‌البنین اطلاعے در دست نیست و تاریخ‏‌ نگارانْ سال ولادت او را ثبت نڪرده‏‌اند، ولے یاد آور شده‏‌اند ڪه تولد پسر بزرگ ایشان، حضرت ابوالفضل علیه‏السلام، در سال ۲۶ ق اتفاق افتاده است.
برخے از تاریخ‏‌نگارانْ زمان ولادت ایشان را در حدود پنج سال پس از هجرت تخمین می‏زنند.

🔶️بانویے از تبار دلاوران عرب
تاریخ گواهے می‏دهد ڪه پدران و داییان حضرت ام‏‌البنین از دلیران عربِ پیش از اسلام بوده و از آن‏ها به هنگام نبرد، دلیرمردی‏هاے فراوانے نقل شده است ڪه در عین شجاعتْ بزرگ و پیشواے قوم خود نیز بوده‏ اند، آن‏چنان ڪه حاڪمان زمانْ در برابرشان سر تسلیم فرود می‏ آورند. اینان همانان هستند ڪه عقیل نسبْ‏‌شناس بزرگ عرب و برادر علے علیه‏ السلام به امیرالمؤمنین علیه‏ السلام گفت: در میان عرب از پدرانش شجاع‏تر و قهرمان‏تر یافت نمی‏شود.

🔶️انتخاب ام البنین علیهاسلام براے همسرے علے علیه‏ السلام
بعد از شهادت فاطمه زهرا علیهاسلام، علے بن ابی‏طالب علیه‏ السلام برادرش عقیل را ڪه آشنا به علم نسب‏‌شناسے عرب بود فرا خواند و از او خواست ڪه برایش همسرے از تبار دلاوران برگزیند تا پسر دلیرے براے مولا به ارمغان آورد.
عقیل، فاطمه ڪلابیه را براے حضرت برگزید ڪه قبیله و خاندانش، بنے ڪِلاب، در شجاعت بی‏ مانند بودند، و حضرت علے علیه‏ السلام نیز این انتخاب را پسندید.

🔶️خواستگارے از ام البنین علیهاسلام
بعد از این ڪه عقیل شجره‏‌نامه‏‌هاے اَعراب را بررسے و ام‏‌البنین را انتخاب ڪرد، حضرت علے علیه‏‌السلام، او را نزد پدر ام‏‌البنین فرستاد. پدرخشنود از این وصلت مبارک، نزد دختر خود شتافت و موضوع را در میان گذاشت. ام البنین نیز با سربلندے و افتخار پاسخ مثبت داد و پیوندے همیشگے بین وے و مولاے متقیان علے بن ابی‏طالب علیه‏ السلام برقرار شد.
امام علے علیه‏‌السلام، در همسرش عقلے سترگ، ایمانے استوار، آدابے والا و صفاتے نیڪو مشاهده ڪرد و او را گرامے داشت و از صمیم قلب در حفظ حُرمت او ڪوشید.

🔶️اولین روز زندگے مشترڪ
روز اولے ڪه ام البنین علیهاسلام پا در خانه علے علیه‏‌السلام گذاشت، امامین همامین حسن و حسین مریض بوده و در بستر افتاده بودند. عروس تازه ابوطالب، به محض آن‏ڪه وارد خانه شد، خود را به بالین آن دو عزیز عالم وجود رسانید و هم‏چون مادرے مهربان به دلجویے و پرستارے آنان پرداخت.
فاطمه ڪلابیه، بعد از گذشت مدتے از زندگے مشترک با علے علیه‏ السلام ، به امیرالمؤمنین پیشنهاد ڪرد ڪه به جاے «فاطمه»، ڪه اسم قبلے و اصلے وے بوده، او را ام البنین صدا زند تا فرزندان حضرت زهرا علیهاسلام از ذڪر نام اصلے او توسط پدرشان، به یاد مادر خویش، فاطمه زهرا علیهاسلام نیفتند و در نتیجه، خاطرات گذشته، در ذهن آن‏ها تداعے نگردد و رنج بی‏ مادرے آن‏ها را آزار ندهد.

🔶️محبت بی‏ دریغ ام البنین علیهاسلام
به فرزندان زهرا مرضیه علیهاسلام ام‏‌البنین بر آن بود ڪه، در زندگے جاے خالے حضرت زهرا علیهاسلام را براے فرزندان ایشان پر ڪند؛ مادرے ڪه در اوج شڪوفایے پژمرده شد و آتش به جان فرزندان خردسال زد: فرزندان فاطمه زهرا علیهاسلام در وجود این بانوے پارسا، مادر خود را می‏ دیدند و رنج فقدانِ مادر را ڪمتر احساس می‏ڪردند.
ام‏‌البنین(س) فرزندان دختر گرامے رسول خدا صلی‏‌الله‏‌ علیه‏‌ و‏ آله را بر فرزندان خود مقدّم می‏داشت و بخش عمده محبت و علاقه خود را متوجه آنان می‏ڪرد و آن را فریضه‏اے دینے می‏شمرد؛ زیرا خداوند متعال در ڪتاب خود، همگان را به محبت آنان دستور داده است.

#حضرت_ام_البنین_ع

🍃🌺..موضوع👆🏻🙄🌺🍃

زندگینامه حضرت ام البنین ع #قسمت_۱

#قسمت_۲ 👇🏻

🍃🌷°| تًوبِه‌حُرّ |°🌷🍃
استاد دارستانی
آداب نوکری امام حسین(ع)1
توصیه میکنم حتما گوش کنید👆

🎵آداب نوکری(۱)

فرق حسینیه با مسجد

مشروب خوری میتونی بری هیت..

مخصوص نوکرای ارباب😍

#قسمت_۲_فرداشب

🍃🌷°| تًوبِه‌حُرّ |°🌷🍃
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📺 #کلیپ_تصویری

✔️سخنی با مسئولین در باب اربعین
.
🎙 اسـتـاد دارسـتـانی
.
👈بترسید از قهر سید الشهداء
👈چرا هیچ کس بفکر زائر اربعین نیست
.
#قسمت_اول
↩️ #لطفا_نشر_دهید
.

🍃🌷°| تًوبِه‌حُرّ |°🌷🍃
غربت عید غدیر
استاد دارستانی
🔊بسیار مهم👆گوش کنیم👆

✔️غربت و مظلومیت بزرگ ترین عید خدا..!!!😔
.
↩️ #قسمت_اول
👈 #نشر_دهید..
👈 #تبلیغ_غدیر_واجب_است


🍃🌷°| تًوبِه‌حُرّ |°🌷🍃